responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : مى شكنم در شكن زلف يار نویسنده : سروقامت، حسين    جلد : 1  صفحه : 152

سرافرازى و افتخار است و مدال عالى شجاعت، سوى ديگرش مرگ و تباهى و نكبت.

پس او هر چه در چنته دارد، بايد رو كند و هر جور شده، بايد از اين معركه پيروز درآيد!

...

آنچه امروز مى‌گويم مقطع بسيار كوتاهى است از تاريخى بسيار طولانى! از اول اسفند 69 تا چهارم اسفند 74 مگر پنج سال بيش‌تر است؟!

آغاز سال 1991- اول اسفند 1369- براى رژيم عراق برهه بسيار سرنوشت‌سازى است. مردم عليه صدام قيام كرده، شهرهاى نجف و كربلا را آزاد نموده، رژيم بعثى عراق را در آستانه سقوط قرار داده‌اند.

نجف اشرف يعنى سرزمين على عليه السلام، فاتح خيبر؛

و كربلاى معلى يعنى قتلگاه حسين عليه السلام، مهتر شهيدان؛

... و حالا سپهبد حسين كامل حسن المجيد و مأموريت ويژه بازپس‌گيرى كربلا؛ به هر قيمت و به هر وسيله!

فانوسقه‌اش را محكم كرد و گام‌هايش را پرصلابت برداشت. گروهى از سران ارتش پشت سرش حركت مى‌كردند. سوار بر تانك شد و پيشاپيش ارتش سركوبگر عراق به راه افتاد ... مقصد؛ كربلا!

اين اولين بار نبود كه شانه‌هاى خيابان‌هاى اطراف حرم، زير چرخ‌هاى دندانه‌دار تانك‌هاى عراقى لِه مى‌شدند؛ اما اولين بار بود كه كسى با تانك در مقابل آستان مقدس حسينى مى‌ايستاد و فرياد مى‌زد: «من حسينم، تو هم حسينى؛ من مى‌زنم، تو دفاع كن!»

او اين كلمات را بر زبان راند و اولين گلوله تانك را مستقيماً به گنبد مطهر شليك كرد!

نام کتاب : مى شكنم در شكن زلف يار نویسنده : سروقامت، حسين    جلد : 1  صفحه : 152
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست