responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : مى شكنم در شكن زلف يار نویسنده : سروقامت، حسين    جلد : 1  صفحه : 116

... يك حرف بس است!

در خانه اگر كس است؛

يك حرف بس است!

- على اصغر را مى‌شناسى؟

باانگشت بر نوك بينى‌اش گذاشت كه:

- هيس ...

فهميد كه او در ميان جمع نمى‌خواهد چيزى بگويد. خوشحال شد كه بالاخره بهانه‌اى براى گفت و گو پيدا كرده است.

از آغاز اين سفر تا كنون مى‌ديد كه او همواره گوشه‌اى نشسته و كنج خلوت گزيده است. هرچه مى‌خواست خود را به او نزديك كند، موفق نمى‌شد!

دانشجوى گوشه نشين كم ديده بود. آن هم در سفر به جبهه‌هاى جنوب كه معمولًا بچه‌ها حرف‌هاى زيادى براى گفتن دارند.

... تا رسيدند هويزه و رفتند بر سر مزار شهداى هويزه و او ديد كه چگونه اين دانشجوى منزوى، اينجا به تكاپو افتاده، از اين سو به آن سو

نام کتاب : مى شكنم در شكن زلف يار نویسنده : سروقامت، حسين    جلد : 1  صفحه : 116
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست