نام کتاب : مقارنه مشروعيت حاكميت در حكومت علوى و حكومت هاى غير دينى نویسنده : كريمى والا، محمد رضا جلد : 1 صفحه : 289
و الذى بعث محمدا بالحق، لو وجدت يوم بويع
أخويتم، أربعين رهطا لجاهدتهم فى الله إلى أن أبلى عذرى؛
اگر روزى كه با خليفه اول بيعت شد، فقط به اندازه چهل ياور داشتم با
غاصبان حق، در راه خدا به مبارزه برمىخاستم و تا آنجا پيش مىرفتم كه عذرم
پذيرفته مىشد.
نكات عمدهاى كه از كلمات امام عليه السّلام در اين خطبه و پاسخ به
اشعث در مورد حقانيت و مشروعيت الهى خلافت آن حضرت مىتوان دريافت، بدين شرح است:
1. سخن به وضوح، گواه است بر اينكه حضرت، خود را نسبت به خلفاى
سابق، برتر و حكومت را حق خود مىدانسته و به دليل غصب اين حق هميشه خود را مظلوم
مىناميده است؛
2. امام عليه السّلام اهل بيت پيامبر صلّى اللّه عليه و اله را به
خانه مسلمانان با سابقه مدينه برده، حق خويش را به آنها يادآورى كرده و از آنها
براى بازپسگيرى خلافت درخواست يارى نموده است و در نهايت، به دليل عدم يارى آنان
از قيام، خوددارى و سكوت كرده است؛ سكوت حضرت نه به دليل ترس از مرگ؛ بلكه به علت
توصيه پيامبر صلّى اللّه عليه و اله بوده است؛
3. حضرت قياس خود با عثمان را نمىپذيرد؛ چرا كه عثمان در اساس به
دست گرفتن حكومت، غاصب بوده است و على عليه السّلام در حالى حكومت عثمان را
غاصبانه و غير مشروع مىداند كه پذيرش و بيعت مسلمانان را نيز به همراه داشته است؛
4. با اينكه مردم با خليفه اول بيعت كرده و مشروعيت مردمى را
پشتوانه سياسى حكومت وى قرار داده بودند، حضرت مىفرمايند: چون حق حكومت از آن من
بود، اگر فقط به اندازه چهل نفر ياور داشتم، براى بازپسگيرى حق مسلم خويش جهاد
مىكردم تا اينكه حقّم را بگيرم يا اينكه حجت بر من تمام شود و عذرى بر من در
كوتاهى كردن درباره حق مشروع خويش نماند.[1]