نام کتاب : مردم سالارى دينى ماهيت، ابعاد و مسائل مردم سالارى دينى نویسنده : جمعى از نويسندگان جلد : 1 صفحه : 403
اجتهاد دعوت كنند. ايمان، هميشه تازه است،
اين برداشت ماست كه ساكن و ضعيف است، بگذاريد بازبينى دوباره بنيادين (اصول اسلام)
راههاى كاوش نوآورى و خلاقيت را بگشايند. شورا، اجماع و اجتهاد، مفاهيم اساسى براى
درك رابطه اسلام و دموكراسى را در جهان معاصر به دست مىدهند و پايه مؤثرى براى
بنيانگذارى پايگاهى اسلامى براى دموكراسى ايجاد مىكنند.»
(كيان، 1373، ص 34)
اگر مقصود نويسندگان در عبارات فوق از واژگانى همچون «انسان»،
«مردم»، «همگان» و «مسلمانان» عموم مسلمانان اعم از كارشناسان فقه و غير آنان است-
همچنان كه ظهور عبارات چنين است- بايد گفت كه اجتهادى چنين رايگان و فراوان تاكنون
شنوده نشده و هرگز دست نخواهد داد. زيرا پرداختن همگان به تحصيل مهارت اجتهاد نه
مطلوب همگان است و نه ممكن و انحصار اجتهاد بدون معارت و علم نيز نه مقدور است و
نه مسموع اهل نظر، گر چه اين نه به معناى انحصار اجتهاد در عدد و نفر خاص است و نه
به معناى حصرگرايى در باب اجتهاد نفى تكثرگرايى نسبى در قلمرو فقه. بدينسان اگر
بنا باشد در قلمرو مفهومى دموكراسى دينى، براى اجتهاد تعيين حد و ترسيم منزلت شود،
بايد گفت اين مفهوم نيز در كنار مفاهيم و عوامل تعيين گر محتوا در حكومت و
دموكراسى دينى مىنشيند و همسان با ساير مفاهيم كارگر در محتوا هيچ دستى به قلمرو
اختيارات مردم- اصل پذيرش حكومت دينى، صورت حكومت و منطقه الفراغ- نمىاندازد. بواقع
بايد گفت اجتهاد تبلور عينى كتاب، سنت، اجماع و عقل است و به عبارتى عاملى است
پويا كه بر دو آگاهى ژرف و وسيع استوار است آگاهى به منابع شريعت و آگاهى به زمان.
اخلاق
بسيارى از صاحبنظران از اخلاق نيز به عنوان يكى از فرضهاى دموكراسى
در خلال يا عنوان مستقل نام برده و گاه بحث كردهاند. از جمله و به طور نمونه، سه
تن ازاساتيد علوم سياسى، كلايمرودى، جيمز آندرسن و كويمبى كريستمول مىنويسند:
«دومين فرضى كه رابطه نزديكى با تئورى دموكراتيك دارد اين است كه بشر
موجود اخلاقى و به طور اساسى محجوب بوده و عقل ديگران را در نظر مىگيرد و قادر
مىباشد كه تعادلى بين ادعاهاى جامعه با هوسهاى خود خواهانه خويش به وجود
نام کتاب : مردم سالارى دينى ماهيت، ابعاد و مسائل مردم سالارى دينى نویسنده : جمعى از نويسندگان جلد : 1 صفحه : 403