نام کتاب : مردم سالارى دينى ماهيت، ابعاد و مسائل مردم سالارى دينى نویسنده : جمعى از نويسندگان جلد : 1 صفحه : 27
چيزى بيش از تعدد و رقابت نخبگان به شمار
نمىآورند. از ديد وى، ديكتاتورى حكومت يك اقليت و دموكراسى يا پوليارشى، حكومت
چند اقليت است." (بشيريه، 1374، ص 76)
ربرت ميخلز نيز با نظريه قانون اليگارشى آهنين به توصيف حكومتها و از
جمله نظام دموكراسى نخبهگراى پرداخته و جوامع را محكوم به قبول حكومت" اقليت
متنفذ" دانسته است. كنترل اليتها (نخبگان) بر تصميمگيرى سياسى دردموكراسى
معاصر مانع از توسعه برابرى اجتماعى و اقتصادى نيز شده است. بدين سان، مفهوم قديمى
دموكراسى اكثريتى جاى خود را به دموكراسى اليتيستى داده است. در دموكراسى نخبگان،
آزادى فردى و حكومت اكثريت و برابرى به عنوان درونمايه دموكراسى كلاسيك، جاى خود
را به دموكراسى به عنوان روش و شيوهاى براى تشكيل رهبريت سياسى مىدهد.
پلوراليستهاى معاصر، دموكراسى را در عمل چيزى بيش از فعاليت و رقابت چندين اليت
نمىدانند. آنان نظرات دموكراتهاى راديكالى چون ژان ژاك روسو در اين مورد كه"
صداى مردم صداى خداست" و" اقليت هميشه اشتباه مىكند" را ايده
آليستى مىشمارند.
از ديدگاه دموكراسى نخبهگراى امروزى، دموكراسى نه حكومت اكثريت و توده
ها بلكه حداكثر وسيلهاى براى مشورت با اكثريت و حفظ منافع اقليتهاست. فهم مردم
براى رسيدگى به امور پيچيده كافى نيست؛ نقش آنان تنها بايد رضايت دادن باشد نه
حكومت كردن، دموكراسى از اين ديدگاه وقتى تحقق مىيابد كه حكومت از خواستها و
تقاضاهاى مستقيم تودههاى مردم مصون باشد.
بدين سان، نظريه پردازى درباره دموكراسى در قرن بيستم گرايش" ضد
اكثريتى" پيدا كرده است.
نشانههاى بحران و انحطاط دموكراسى ليبرال در قرن بيستم
در سالهاى دهه 1960 كشورهاى پيشرفته صنعتى ازجمله اغلب كشورهاى
اروپاى غربى وارد مرحلهاى از پيشرفت شدند كه از ديد هواداران ليبرال دموكراسى،
نام کتاب : مردم سالارى دينى ماهيت، ابعاد و مسائل مردم سالارى دينى نویسنده : جمعى از نويسندگان جلد : 1 صفحه : 27