اساس سياست بر رابطه ميان حكومت و مردم استوار است كه دو تفسير دارد.
تفسير اين رابطه از ناحيه حكومتكنندگان جريان نفوذ از بالا به پايين
و از ناحيه مردم، نفوذ از پايين به بالاست.
در ناحق بودن تفسير اول جاى بحث نيست همچنان كه غيرواقعى بودن عملى
شدن تفسير دوم هم بديهى است.
حساسيت انديشههاى سياسى رابطه مردم با حكومت از نوع تفسير دوم است.
اهميت اين مسئله در هر نظامى از يك نوع دغدغههاى اشخاص در مورد
جريان حاكم برخاسته است.
در نظامهاى ارستكراسى و ديكتاتورى اين دغدغه خود را بيشتر نشان
مىداده و در نظامهاى دموكراسى علىرغم اينكه بايد مردم در سهم خود از جهت دخالت
در تصميمگيريهاى حكومت مطمئن باشند موضوع رابطه مردم با حكومت از بالاترين
حساسيتها برخوردار است همه شعارها و سخنسرايىها در خصوص زمام سرنوشت مردم به دست
مردم تا زمانى است كه با قدرت اكثريت افراد جامعه شخص يا گروه