نام کتاب : مردم سالارى دينى ماهيت، ابعاد و مسائل مردم سالارى دينى نویسنده : جمعى از نويسندگان جلد : 1 صفحه : 169
2- فلسفه و پارادايم در تحليل واقعيت به
نحوى كه بتوان به آن وارد شد و براساس آرمانهاى فلسفه و پارادايم به تغيير آن
پرداخت نيازمند عبور از سطح علم و نهايتاً مدل مىباشند. بنابراين ورود مستقيم از
فلسفه و پارادايم به واقعيت جهت تبيين تجربى آن امكانپذير نمىباشد.
3- كاركرد مراتب معرفت به نحوى است كه معرفت فلسفى بنيان معرفت
پارادايمى است و معرفت علمى براساس پارادايم و نهايتاً مدل براساس علم قرار دارند.
فلسفه اقدام به ارائه و تعريف عناصر پارادايم مىنمايد. عناصر پارادايم پيشفرضهاى
معرفت علمى مىباشند و علم كه خودقانون عام جهت شناخت واقعيت عام ارائه مىنمايد
در اختيار مدل جهت توضيح يك واقعيت خاص (جامعه الف) قرار مىگيرد. حضور وفعاليت
اين مراتب معرفت مىتواند به درك سازمان يافته واقعيت و تبيين هدفمند آن بيانجامد.
چنانچه تحليل و توضيح نظرى (علمى يا تئوريك) و عملى (مدل) از واقعيت متكى بر مراتب
معرفت انجام نشود از اعتبار لازم برخوردار نيست. هرگونه تحليل فلسفى يا پارادايمى
از واقعيت كه از سطح خود فراتر رود و از طريق معرفت علمى به واقعيت وارد نشود در
سطح موازى با معرفت علمى از شعور عاميانه كه مملو از تمايلات، تعصبات و تجربيات
شخص توضيح دهنده است استفاده مىنمايد و با خطاى زياد به واقعيت وارد مىشود. اين
ورود به واقعيت مىتواند با طرح آرمانهاى نظرى و عدم طراحى مسير اجرايى معتبر جهت
تغيير در واقعيت به بحرانسازى در آن ختم شود. اين بحرانسازى اساساً به تزلزل در
بستر اجتماعى و آمادهسازى آن جهت انتقال برحسب معرفتهاى علمى سازمانيافته در سطح
جهانى مىانجامد.
4- پارادايم حد فاصل بين فلسفه وعلم است. يا يك پل ارتباطى بين فلسفه
وعلم است. تمامى رويكردهاى علمى موجود داراى منشأ پارادايمى روشنى هستند كه آن
پارادايم نيز متكى بر معرفت فلسفى خاص است. چالشهاى موجود علمى در دنيا متكى بر سه
پارادايم اثباتى، تفسيرى و انتقادى است كه براساس فلسفه اثباتى، تفسيرى و انتقادى
طراحى شدهاند. در هر كدام از اين پارادايمها ادعاى نوعى نظام اجتماعى خاص وجود
دارد كه توضيح نظرى آن نظام در سطح معرفت علمى متكى
نام کتاب : مردم سالارى دينى ماهيت، ابعاد و مسائل مردم سالارى دينى نویسنده : جمعى از نويسندگان جلد : 1 صفحه : 169