نام کتاب : مردم سالارى دينى ماهيت، ابعاد و مسائل مردم سالارى دينى نویسنده : جمعى از نويسندگان جلد : 1 صفحه : 153
ما به شكل نگران كنندهاى نظام آموزش و
پرورش خود را كه پاشنه آشيل تحقق انقلاب فرهنگى بوده است، در سطحى نازل اداره
كردهايم كه در حقيقت گاهى معادل ويران كردن آن بوده است. اين گلوگاه راهبردى بر
اثر عدم صرف منابع لازم انسانى و مالى و از همه مهمتر منابع راهبردى نرمافزارى و
در عين حال عدم آموزش «توجه محققانه» به دنياى اطراف خود و از جمله دين و ديندارى،
در عمل از تحقق آرمانهاى مطلوب فرهنگى و راهبردى ناتوان مانده است.
به اين قرار از سه مؤلفه اصلى در «مردم» «سالارى» «دينى»، مؤلفه
انسانى آن يعنى مردم به عنوان مؤلفه مركزى(Master) قلمداد مىگردد كه بنابراين به عنوان مركز
تأثير تغيير و تحول اجتماعى و انديشه ترقى در نظر گرفته مىشود. و بنابراين حكومت
و حاكمان مؤلفه ثانوى(salve) خواهند بود. حقيقت متعالىاى كه به عنوان
خادم نيز از آن ياد مىشود.
در نگاه برگزيده امامخمينى «اگر آنطورى كه اسلام طرح دارد راجع به
حكومت و راجعبه ملت، حقوقملت بر حكومت، حقوقحكومت بر ملت، اگر ملاحظه بشود و
مردم به آن عمل بكنند همه در رفاه هستند. نه مردم از حكومت مىترسند. براى اينكه
حكومت ظالم نيست كه از آن بترسند، همه پشتيبانش هستند و نه حكومت فرمانفرمايى
مىخواهد بكند. مسئله، مسئله خدمتگزارى دولت به ملت است نه فرمانفرمايى دولت به
ملت» يا «اين اصل [توحيد] به ما مىآموزد كهانسان تنها در برابر ذات اقدس حق بايد
تسليم باشد و از هيچ انسانى نبايد اطاعت كند، مگر اينكه اطاعت او اطاعت خدا باشد؛
و بنابراين هيچ انسانى هم حق ندارد انسانهاى ديگر را به تسليم در برابر خود مجبور
كند و ما از اين اصل اعتقادى، اصل آزادى بشر را مىآموزيم
(صحيفهامام، ج 5، ص 387) و نيز «شما احتمال اين را
بدهيد كهاگر به من بگويند خدمتگزار، بهتر از اين است كه بگويند رهبر. رهبرى مطرح
نيست، خدمتگزارى مطرح است».
(همان، ج 10، ص 463 و ج 12، ص 456)
اين سخنان صرفاً مجموعهاى از تعارفات سياسى نيست، بلكه حكايتگر
روشى برگزيدهاست. روشىكه طىآن نسبترهبر با مردم بهلحاظ سياسى و جمعى، نه
مريدى و مرادى، بلكه نسبت مردم با خادم خودشان است. و نعم الخادم! براى بسيارى از
ما
نام کتاب : مردم سالارى دينى ماهيت، ابعاد و مسائل مردم سالارى دينى نویسنده : جمعى از نويسندگان جلد : 1 صفحه : 153