نام کتاب : مجموعه مقالات دومين همايش مردمسالارى دينى نویسنده : جمعى از نويسندگان جلد : 1 صفحه : 225
اما بايد توجه كرد كه مراد حضرت امام از «حق
تعيين سرنوشت» حضور فعال مردم در حصار «اعتقادات اكثريت مردم» است. بنابراين، در
انديشه وى، «حق و تكليف» به نوعى درهم تنيده شدهاند. به بيان ديگر، در اصطلاح
مردمسالارى دينى، واژه مردمسالارى بيانگر حق و حقوق براى شهروندان حكومت است، ولى
واژه دينى مشعر به تكليف و عمل به وظيفه شرعى است؛ يعنى «رأى مردم» و رفتار سياسى
شهروند مردمسالارى دينى بين «جبر و اختيار» قرار مىگيرد.[1]
با اين تفسير، حاكميت سياسى در اسلام همچون شمشير دو لب است كه يك روى آن، ناظر به
«حق الناس» (حق مشاركت سياسى مردم) و روى ديگر آن، ناظر به «حق الله» (حق مشروعيت
الهى حكومت) است، چرا كه حق الناس و حق الله مهمترين حقوق در نظام سياسى است؛
بنابراين، رفتار و حركتهاى سياسى در انديشه اسلامى؛ همانند: دين و دنيا، ماده و
معنا، جسم و روح، جبر و اختيار و ... دو وجهى است. شايد مهمترين دليل بر دو وجهى
بودن، تفسير و تلقى ويژهاى باشد كه اسلام نسبت به هستى شناسى و انسانشناسى دارد.
در منابع اسلامى، انسان موجودى دو بعدى است. از تضارب اين دو، رفتار
سياسى- اجتماعى انسان مسلمان شكل مىگيرد و «رأى مردم» كه يك رفتار و كنش سياسى
معطوف به شريعت است نيز، در همين چارچوب قابل تفسير است. اين نوشته در پى استخراج
اصول و قواعد مشروعيت رأى مردم در متون اسلامى است. در واقع، پرسش اصلى اين است كه
آيا در معارف اسلامى ميان اراده و خواست مردم (مردمسالارى) با اراده و مشيت خداوند
(دينى) پارادوكس وجود دارد؟ براى پاسخ به اين پرسش، ما در اينجا فقط به مبانىاى
كه امكان طرح اين بحث را دارند، اشاره مىنماييم و تفصيل بحث را به فرصت ديگرى
واگذار مىكنيم.
مفهوم حق
سخن را از حق آغاز مىكنيم. بديهى است كه تا انسان واجد حقوق نباشد،
بحث از رأى مردم و انتخابات بىمعناست؛ چرا كه اين حقوق سياسى مردم است كه مبناى
بهرهورى و
[1] - از همين مؤلف، درآمدى بر مفهوم جمهورى، فصلنامه
علوم سياسى، شماره 4، ص 185.
نام کتاب : مجموعه مقالات دومين همايش مردمسالارى دينى نویسنده : جمعى از نويسندگان جلد : 1 صفحه : 225