در درون مردمسالارى دينى مفاهيم متعددى نهفته است كه بىتوجهى به
آنها ابهامات و تناقضات بسيارى را به وجود مىآورد. بدين لحاظ فهم نظريه
مردمسالارى دينى نيازمند تدوين مقالات متعدد مفهومى است. يكى از اين مفاهيم كليدى
و محورى جايگاه و مفهوم «حق رأى مردم» در نظام سياسى دينى و ولايى است. اين پژوهش
مقدمهاى است براى فهم جايگاه «حق رأى» در متون سياسى شيعه و نيز نسبت آن با
مردمسالارى.
از زمان آغاز دوره غيبت كبرى تا تكوين دولتهاى اسلامى مدرن معاصر،
انديشه سامان بخشى به حيات سياسى- اجتماعى و تنظيم روابط بين فرمانروايان و
فرمانبرداران، از مهمترين دغدغههاى انديشمندان مسلمان بوده است. پاسخ به اين
دغدغهها به تبع ميزان دخالت «ارزشهاى اسلامى» و «رأى مردم» در ساختار سياسى،
موجب اشكال متفاوتى از حكومت مانند: سلطنت اسلامى، مشروطه اسلامى، حكومت اسلامى و
جمهورى اسلامى شده است. بدين لحاظ تاريخ حكومتها، نشانگر اين است كه دولتهاى
اسلامى بدون همدلى و حضور فعال مردم، دچار معلوليت سياسى شده و همواره در درون خود
با مشكل بىثباتى سياسى