وقتى مفهوم مردمسالارى وارد نظام دانايى مسلمانان شد، دستخوش تغييرات
و تحولات مفهومى ديگرى شد و معناى مستقلى تحت عنوان «مردمسالارى دينى» به خود
گرفت، همانگونه كه اين تغييرات درباره واژه «مشروطه» اتفاق افتاد. اين تغييرات
محصول ويژگىها و مكانيسمهاى نظام دانايى و معرفتى مسلمانان است كه ابتنا و
اتكايش بر نصوص دينى است. به اين علت در بررسى مفهوم مردمسالارى دينى پس از توصيف
تاريخچه آن براى شناخت دانش سياسى توليد شده براساس نظام معرفتى مبتنى بر نصوص،
وارد قلمرو مفاهيم نظرى و عينى مردمسالارى دينى مىشويم.
دليل اين امر پردازش چارچوب و داربستى است كه نظريههاى سياسى انتخاب
شده با آنها سنجيده مىشوند و چون اين نظريههاى سياسى جامع نبودهاند آنان را
طبقهبندى كردهايم و تحت عنوان الگوهاى «ولايت عامه فقها»، «ولايت حسبه فقها»،
«جواز تصرف» و «جدايى دين از دولت» آوردهايم تا به اين وسيله در يك طيف خلأهاى يك
نظريه با نظريه ديگر پوشش داده شود. البته اين چهار الگو بر پايه استقرا در ميان
انديشمندان حوزوى صورت گرفته است. آنگاه با طرح سه پرسش اساسى از چهار الگوى
موجود زمينه سنجش فرضيه- كه گونهاى شيوه زندگى
[1] - استاد دانشگاه باقرالعلوم و عضو هيأت علمى
پژوهشگاه فرهنگ و انديشه.
نام کتاب : مجموعه مقالات دومين همايش مردمسالارى دينى نویسنده : جمعى از نويسندگان جلد : 1 صفحه : 147