نام کتاب : مبانى حكومت اسلامي نویسنده : جوان آراسته، حسين جلد : 1 صفحه : 62
حكومتها نيز دليل روشنى است كه پيامبر،
امور حكومتى را از وظايف رسالت خود مىدانسته است.
4. قرآن ميان نبوت و حكومت جمع نموده و حكومت را دون شأن پيامبر
ندانسته است.
5. تحول در امور اجتماعى- سياسى گاه صرفا شكلى است و گاه هم در شكل و
هم در محتوا مىباشد. در صورت اول حكم شرع معلوم است و در صورت دوم احكام مسائل
مستحدثه را مىتوان با تكيه بر اصول و مبانى فقهى استخراج نمود.
6. دخالت پيامبران، امامان و جانشينان آنان در سياست هرگز به معناى
دخالت در امور سياسى، اقتصادى، اجتماعى، فرهنگى، نظامى و جز اينها بدون مشورت با
كارشناسان و متخصصان نمىباشد. تشخيص و تطبيق در بسيارى از موارد بر عهده
صاحبنظران و تأييد در اختيار كسى است كه ولايت را از جانب خداوند بر عهده دارد.
رأى كسى كه ولايت دارد در موضوعات نيز لازم الاتباع است وگرنه ميان ولايت و مرجعيت
فرقى نخواهد بود.
7. در مورد پيامدهاى رابطه دين با سياست امور ذيل قابل تأمّل است:
اوّلا: منظور از اين رابطه، تبعيت سياست از دين است نه دين از سياست.
ثانيا: اگر در تعامل دين با سياست، به قداست دين لطمه وارد مىآيد و
بدين جهت بايد از آن پرهيز نمود، جاى اين پرسش وجود دارد كه چرا پيامبر صلّى اللّه
عليه و اله و على بن ابى طالب عليه السّلام چنين نكردند.
ثالثا: گرچه ورود رهبران دينى در امور اجرايى زمانى كه با بروز
كاستىها و عدم تحقق پارهاى اهداف و انتظارات مردم مواجه مىشود طبيعتا لطمهاى
بر قداست آنان وارد مىسازد، اما به مراتب ضرر آن از انزواى دين و تعطيل احكام و
حدود الهى و غير قابل دسترس بودن اهداف و آرمانهاى متعالى كمتر خواهد بود.
نام کتاب : مبانى حكومت اسلامي نویسنده : جوان آراسته، حسين جلد : 1 صفحه : 62