نام کتاب : مبانى حكومت اسلامي نویسنده : جوان آراسته، حسين جلد : 1 صفحه : 117
جايگاهى در رهبرى سياسى اين كشورها ندارد.
اما شيعه معتقد است كه امامت قوام بخش نظام سياسى اسلام است و هرگز نبايد تصور شود
كه امامت منحصر در مفهوم حكومت و خلافت يعنى رهبرى سياسى و اجتماعى است، بلكه
«اساس مسئله در باب امامت، آن جنبه معنوى است. امامان يعنى انسانهاى معنوى مادون
پيغمبر كه از طريق معنوى اسلام را مىدانند و مىشناسند و مانند پيغمبر، معصوم از
خطا و لغزش و گناهند.»[1] اهل سنت
كه به خلافت روى آوردند، خلافت و حكومت را امر دنيوى محض تصور نمودند. چنان كه
برخى از متكلمات شيعه نيز چون از امامت معناى حكومت را برداشت كردند به همين
اشتباه دچار شدند، درحالىكه «مسئله حكومت از فروعات و از شاخههاى بسيار كوچك
مسئله امامت است.»[2] استاد
مطهرى با تبيينى كه از مفهوم «امامت» در مقابل خلافت و حكومت مىكند سه مفهوم براى
آن در نظر مىگيرد: «رهبرى اجتماع»[3]، «مرجعيت
دينى»[4] و «انسان
كامل» و به تعبير ديگر حجت زمان[5] بودن كه
اوج مفهوم امامت است.
اهل سنت از «امامت» فقط مفهوم اول آن يعنى رهبرى اجتماعى و سياسى را
قبول دارند و نام آن را خلافت مىگذارند و تعيين خليفه را نيز وظيفه مسلمانان
مىدانند. استاد مطهرى با ابطال اين عقيده اهل سنت، برخى از متكلمات شيعه را نيز
كه ناخواسته از امامت فقط مفهوم اول آن را در نظر گرفتهاند مورد خطاب خويش
[1] - مرتضى مطهرى، امامت و رهبرى، مجموعه آثار، ج 4، ص
859- 860.
[4] -« يك كارشناسى خيلى بالاتر از حدّ يك مجتهد، من
جانب اللّه، نه اسلامشناسانى كه از روى عقل و فكر خودشان اسلام را شناخته باشند
كه قهرا جايزالخطا باشند.»( همان، ص 846).