responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : مبانى حكومت اسلامي نویسنده : جوان آراسته، حسين    جلد : 1  صفحه : 104

نزديكى و نبود فاصله ميان «والى» و مردم است. رهبران الهى از ميان مردم‌[1] و براى مردم برگزيده شده‌اند و ولايت حتى در مفهوم سياسى آن با عشق و محبت عجين است.

مردم در «نظام ولايى» چون «ولىّ» را برگزيده الهى مى‌دانند، با همه وجود به او عشق مى‌ورزند و از آن‌جا كه او را مجرى فرامين الهى مى‌دانند نه مطيع خواهش‌هاى نفسانى، در برابر دستورهاى وى سر تسليم فرو مى‌آورند.

اطلاق آيات ذكر شده در آغاز اين فصل به خوبى بر ولايت و زعامت سياسى پيامبر و او لو الامر دارد.

نظام «ولايى» براى «والى» به جهت «والى» بودنش امتيازى قائل نيست و همگان در چنين نظامى، تسليم اوامر الهى‌اند. در اين نظام، حاكم بودن رأى فرد يا افراد در جامعه، مطرح نيست، بلكه رهبران آن، رسولان رحمت الهى‌اند[2]. به همين جهت گزافه نيست اگر بگوييم در نظام‌هاى سياسى دنيا از جهت مردمى بودن نمى‌توان همانندى براى نظام سياسى اسلام پيدا نمود.

ب) ولايت امامان‌

از نظر شيعه، دومين استثنا بر «اصل عدم ولايت» ولايت امامان معصوم عليهم السّلام مى‌باشد.[3] شيعه بر اين باور است كه براساس دلايل متعدد رهبرى دينى و سياسى‌


[1] -\i هو الّذى بعث فى الأمّيّين رسولا منهم ...\E( جمعه( 62) آيه 2).

[2] -\i و ما أرسلناك إلّا رحمة للعالمين‌\E( انبياء( 21) آيه 107).« ولايت»، در مراتب پايين‌تر آن نيز از همين خصيصه‌برخوردار است. امام خمينى در تعبيرى زيبا، آن را چنين توصيف مى‌كند:« ولايت فقيه براى مسلمين يك هديه‌اى‌است كه خداى تبارك و تعالى داده است»( صحيفه نور، ج 9، ص 87).

[3] - اهل سنت فقط ولايت پيامبر اكرم صلّى اللّه عليه و اله را از« اصل عدم ولايت» مستثنا مى‌دانند و معتقدند پس از رحلت آن‌حضرت سرپرستى امت، از طريق بيعت يا عهد با خليفه پيشين يا شوراى اهل حل و عقد( كسانى كه سررشته- امور به دست آنان است) صورت مى‌گيرد. دليل اين چندگانگى در مشروعيت به دست گرفتن قدرت را بايد درحوادث مربوط به خلافت خلفاى پس از پيامبر جست‌وجو كرد. خليفه اول با بيعت تعدادى از مهاجران و انصاربه قدرت رسيد. خليفه دوم با تعيين خليفه اول، خليفه سوم از طريق رأى اكثريت شوراى شش‌نفره تعيين شده‌از سوى خليفه دوم و خليفه چهارم به دنبال بيعت عمومى مردم، قدرت را به دست گرفتند. نحوه به قدرت رسيدن‌خلفاى اموى و عباسى، داستان‌هاى غم‌انگيز خود را دارد و جالب اين‌جاست كه انديشمندان اهل سنّت براى‌مشروعيت هريك از اين خلافت‌ها توجيهى دست و پا نموده‌اند. اين توجيهات همه به اين دليل است كه تصوركرده‌اند در تصوص دينى در مورد نصب ايام و خليفه پس از رسول خدا دستور خاصى وجود ندارد.

نام کتاب : مبانى حكومت اسلامي نویسنده : جوان آراسته، حسين    جلد : 1  صفحه : 104
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست