جالب اين است كهERA به بهترين نحو، شكاف ميان
موج اول و موج دوم فمينيسم نسل دوم را پر مىكند. اين بدان دليل است كه اگر چه
زبانERA با نظرات «سنّتى» برابرى سازگار است، قطعاً تفاسير مىتوانند هدف
اصلى را تغيير دهند.
فمينيسم ادعا نمىكند كه قانون با زنان مانند مردان رفتار نمىكند،
بلكه ادعا مىكند قانون، عوامل بيولوژيكى خاصى را مثل توانايى «باردار شدن» ناديده
مىگيرد كه زنان را اساساً با مردان متفاوت مىسازد. قانون در انجام اين كار طبق
گفته فمينيسم عليه زنان بهعنوان يك گروه، تبعيض قائل مىشود.
با اين حال، فمينيسم نه تنها به دفاع ازERA ادامه داد بلكه آن را مجدداً بهعنوان چيزى كه
نه تنها براى تفاوت در مقابل برابرى ارزش قائل مىشود بلكه هدف آن تخريب اين
«سيستم» است، مورد مطالعه قرار داد.
بهنظر مىرسد فمينيسم مىخواهد زنان، برابر و نيز متفاوت باشند، حتى
اگر به قيمت تخريب سيستم اجتماعى و قانونى باشد كه نظريات عرفى ما را درباره
برابرى تأييد كرده است.
از همان ابتدا، حقوق برابر براى اكثر زنان بهمعناى پايان يافتن
مزاياى ويژه براى مردان بوده اما به يارى فمينيسم،ERA بهگونهاى بهنظر مىرسيد كه هدفش تأمين
مزاياى ويژه براى زنان است. اماERA نسبت به آنچه كه طرفداران يا مخالفان ادعا
مىكردند، تأثير كمترى داشته است. از آنجا كهERA فقط در دولت و نه در شركتها و مؤسسات خصوصى
اجرا مىشد، تأثير قابل توجهى بر شكاف ميان دستمزد زن و مرد نداشت.