اين بهمعناى پذيرفتن رابطه جنسى زن با زن
بود. همچنانكه آگاهىبخشى و رابطه ميان امور فردى و سياسى آشكار شد، زنان
همجنسخواه فعال، پنهان كردن خواستهاى جنسى خود را دشوار ديدند.
اگر چه اكثر فمينيستها ادعا مىكردند، اين حركت (اعتصاب براى تصويب
قانون حمايت از زنان همجنسباز) بهسوى پذيرش رابطه جنسى زن با زن، صرفاً يك
خواسته جنسى نيست، بلكه يك انتخاب شخصى و سياسى است كه شخص بهواسطه آن بهخود و
همتاهاى خود، درجه و شدت تعهّد به زنان ديگر را اعلام مىكند، اما اين حركت تأثير
غير ارادى داشت و بسيارى از زنان را به واكنش شديد ضد فمينيستى مجبور كرد. البته
اكثر زنان آمريكايى تا اين زمان، دستمزد مساوى براى كار مساوى مىخواستند، تعداد
كمى مىخواستند بهطور كامل خانواده سنتى را رها كنند تا شغل داشته باشند و تعداد
كمى هم مىخواستند زندگى خود با مردان را كاملًا رها كنند. به دليل نفوذ اين عقايد
افراطى در روند كلى، فمينيسم بازهم فاقد محبوبيت بود و از اين بابت رنج مىبرد.
دورهERA ( قانون برخوردارى از حمايت مساوى)
شعار «خواهرى» توسط گلريا استينم كه تا به امروز بهعنوان رهبر جنبش
فمينيست ديده مىشود، معروف شد. او به دليل سبك زندگى فريبنده و زيباى نيويوركى به
فمينيسم ديدگاه و هويتى جديد داد، كه از آن براى ساخت دستور كار سياسى خود استفاده
كرد.