responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : سيره آفتاب نویسنده : خميني، سید روح الله    جلد : 1  صفحه : 89

در شرايطى كه امام در برابرشان شاه و آمريكا را داشتند، در روز تاسوعا نشستند و براى امام حسين عليه السلام گريه كردند. هر كسى از عهده درك اين مطلب برنمى‌آيد.[1]

حالا وقت مستحبات است‌

در پاريس يكى از آقايان آمد و گفت: آمريكايى‌ها آمده‌اند مصاحبه‌اى با امام انجام دهند و اين برنامه كه مستقيم پخش مى‌شود اگر صورت بگيرد بالطبع ساير كشورهاى اروپايى هم چنين كارى را انجام مى‌دهند و اين مى‌تواند براى نشان دادن مواضع و حركت انقلاب مؤثر باشد.

اتفاقاً روز جمعه بود، بنده آمدم خدمت امام و موضوع را عرض كردم. امام فرمودند: حالا وقت انجام مستحبات است، وقت مصاحبه نيست. بعد مستحبات روز جمعه را بجا آوردند و فرمودند: من براى مصاحبه آماده هستم.[2]

شخصاً او را خواهم كشت‌

زمانى كه مرحوم آيت‌اللّه طالقانى فهميدند فرزندشان دستگير شده‌اند، در اعتراض به اين موضوع، چند روزى از نظرها پنهان شدند.

پس از آن كه ايشان خدمت امام رسيدند، امام به آقاى طالقانى گفتند: پسر شما يكى از منحرفان وابسته به گروهكهاى چپ است و نبايد اين قدر از اين بابت كه دستگير شده است، ناراحت شويد.

سپس اضافه كردند: واللّه اگر احمد دچار كوچكترين انحرافى باشد و حكمش مرگ باشد، من شخصاً او را خواهم كشت.[3]


[1] - حجّت‌الاسلام محتشمى: پا به پاى آفتاب، ج 2، ص 147- 146

[2] - مرضيه حديده چى: برداشت‌هايى از سيره امام خمينى قدس سره، ج 3، ص 100

[3] - حجّت‌الاسلام على‌اكبر آشتيانى: پابه پاى آفتاب، ج 1، ص 253

نام کتاب : سيره آفتاب نویسنده : خميني، سید روح الله    جلد : 1  صفحه : 89
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست