من كه تقريباً ده پانزده سال درس ايشان
مىرفتم هيچ وقت يك جسارت از ايشان به طلبهها نديدم. امام در اين حالت بود كه
فرمودند:
اگر علم ندارى، اگر دين ندارى، عاقل باش و نخواه كه هويّت انسانيت را
به هم بزنى بعد هم به خانه رفتند و تب مالت ايشان عود كرد و سه روز براى تب مالت
در خانه ماندند.
همه اين قضايا براى اين بود كه شنيده بودند يك طلبه پشت سر يكى از
مراجع غيبت كرده بود. امام خودش غيبت نكرده بود بلكه يك طلبه پشت سر يكى از مراجع
غيبت كرده امّا نَفَسِ امام به شماره افتاده بود!.[1]
تفريحات مشروع داشته باشيد
امام به طلبهها مىفرمودند: اگر جوانها زياد به سراغ مستحبات بروند
از واجباتشان باز مىمانند. حتى مىفرمودند:
آنهايى كه خيلى مقدس بودهاند به دليل افراط در اين كارها از حوزه
علميه گذاشتند و رفتند. مقدسى زياد براى بچههاى پانزده و شانزده ساله خستگى آور
است. تفريحات مشروع داشته باشند ولى گناه نكنند.[2]
آجرهاى ساييده شده
وضع ساده منزل حضرت امام در قم در طول زندگى، حاكى از قناعت ايشان
بود و معروف است كه آجرهاى پلههاى حياط ايشان ساييده شده بود. بنّا مىگويد:
تعدادى آجر تهيه شود تا آن آجرهاى ساييده شده را عوض كند. حضرت امام
مىفرمايند: همان آجرهاى ساييده شده را پشت و رو كنيد و كار بگذاريد.[3]
[1] - آيت اللّه مظاهرى: برداشتهايى از سيره امام
خمينى قدس سره، ج 3، ص 299