و چه بسا شيطان باطنى با ما پيران به گونهاى و با شما جوانان به
گونه ديگرى خدعه كند.
با ما پيران با سلاح يأس از حضور و ياد حاضر براند كه هان از شماها
گذشته و شماها اصلاح شدنى نيستيد و ايّام جوانى كه وقت كشت و درو بود رفت و در
ايام ضعف و پيرى و كهولت كه قدرت اصلاح از دست رفته و ريشه هواها و معاصى در تمام
اركان وجود نفوذ كرده و شاخه دوانده و تو را از لياقت محضر او- جلّ و علا- انداخته
و كار از كار گذشته، چه بهتر كه اين چند روز آخر عمر از دنيا استفاده هر چه بيشتر
كنى.
و گاه با ما پيران نيز مانند شما جوانان عمل مىكند، به شما مىگويد
شما جوانيد و در اين فصل جوانى وقت تمتّع و لذّات است، اكنون مطابق شهوات خود
رفتار كن، انشاء اللّه در اواخر عمر راه توبه و باب رحمت خداوند باز است و خداوند
ارحم الرّاحمين است.
و هر چه گناهان بزرگتر و بيشتر باشد پشيمانى و رجوع به حق در آخر عمر
زيادتر و توجّه به خداى تعالى بيشتر و اتّصال به او- جلّ و علا- افزونتر خواهد
بود.
چه بسيار مردم بودهاند كه در جوانى بهرههاى جوانى را برده و در
ايّام پيرى تتمّه عمر را با عبادت و ذكر و دعا و زيارت ائمّه عليهم السلام و توسل
به شفاعت آنان گذرانده و سعادتمند از دنيا رفتهاند.
به ما پيران نيز از اين وسوسهها مىشود كه معلوم نيست به اين زودى
بميرى، فرصت باقى است، چند روز آخر عمر توبه كن، بعلاوه باب شفاعت پيامبر صلى الله
عليه و آله و سلم باز است و مولا اميرالمؤمنين عليه السلام نخواهد گذاشت دوستانش
را عذاب كنند و در وقت مردن او را خواهى ديد و از تو دستگيرى خواهد كرد و از اين
مقولههاى فراوان كه به گوش انسان مىخواند.[1]