است- بدينجا آورده است، و همان يداللّه اين
انقلاب عظيم را حفظ مىفرمايد.[1]
آنچه گفتم به حساب اسلام بود
آخرين بارى كه من تحت تأثير صراحت امام قرار گرفتم، زمانى بود كه
استعفاى خود را از سمت دادستانى خدمتشان تقديم كردم. در آن هنگام من به همراه جناب
آقاى موسوى اردبيلى به خدمت حضرت امام (ره) رفته بودم.
پس از اين كه حضرت امام لطف كردند و استعفاى مرا پذيرفتند، از من
تعريف كردند. تعريف امام چنان تأثيرى بر من گذاشت كه از سر شوق و شكر گريه كردم.
پس از اين كه فرمايشات امام تمام شد، آقاى موسوى اردبيلى به من
گفتند:
خوب، شما هم چيزى بگوييد. من كه در مقابل عظمت امام خمينى، رضوان
اللّه تعالى عليه، ناتوان از صحبت بودم، فقط عرض كردم آقا! اين همه تعريفهايى كه
شما كرديد، من لايقشان نبودم. بلافاصله امام صحبتى فرمودند كه مثل آبى بود كه بر
آتشى ريخته باشند. ايشان فرمودند:
آنچه گفتم، به حساب اسلام بود، به حساب خودت هيچ چيز نگفتم.[2]
فهميدم اين راه حق است
امام به دقت موضعگيرى سياسى دشمن را بررسى مىكردند. ايشان دستور
داده بودند كه تمام روزنامهها، خبرگزارىها و اظهار نظرها در راديو و تلويزيون
بررسى شود و هر روز خلاصهاى از موضعگيرىهاى آنان نسبت به انقلاب، اسلام و مردم
به ايشان داده شود. امام هر روز دقيقاً اين امور را مطالعه و تجزيه و تحليل
مىكردند، اظهار نظر صريح ايشان اين بود:
ما بايد آنچه را كه دشمن تبليغ مىكند و پسنديده مىداند، برخلاف آن
عمل كنيم و آنچه را كه مذمت كرده و عليه آن تبليغ مىنمايد، عمل كنيم.
[1] - آيتاللّه مظاهرى: پا به پاى آفتاب، ج 4، ص 162