دست او كارهاى بزرگ برآيد و مادت شر و فساد
و فتنه از روزگار دولت او منقطع گردد و دست اهل صلاح قوى شود و مفسد نماند و در
اين جهان نيكنامى باشد و در آن جهان رستگارى و درجه بلند و ثواب بىشمار يابد و
مردمان در عهد او بعلم آموختن رغبت بيشتر كنند.
الخبر
2- ابن عمر گويد رضى اللّه عنه كه «رسول عليه السلام گفت كه
دادكنندگان را اندر بهشت سراها باشد از روشنايى عدل خويش با آن كسها[1] كه زيردست ايشان باشند.»
*** 3- و نيكوترين چيزى كه پادشاه را بايد دين درست است زيرا كه
پادشاهى و دين همچون دو برادرند. هرگه كه در مملكت اضطرابى پديد آيد در دين نيز
خلل آيد، بددينان و مفسدان پديد آيند. و هرگه كه كار دين با خلل باشد مملكت شوريده
بود و مفسدان قوت گيرند و پادشاه را بىشكوه و رنجهدل دارند و بدعت آشكارا شود و
خوارج زور آرند.
حكايت
4- سفيان ثورى گويد 22
«بهترين سلطانان آن است كه با اهل علم نشست و خاست كند و بدترين علما آن است كه با
سلطان نشستوخاست كند.»
5- اردشير گويد 23[2] «هر سلطانى كه توانايى آن ندارد كه خاصگيان خويش را بصلاح بازآورد
مىبايد دانست كه هرگز او عامه[3] و رعيت را
بصلاح نتواند آورد.» و در اين معنى حق تعالى مىفرمايد
«وَ أَنْذِرْ عَشِيرَتَكَ الْأَقْرَبِينَ.»
[1] - از روشنايى با اهل خويش و با آن كسهاPA : بر
از نور و ايشان و اهل ايشانC : از روشنائى عدل خويش با( زيردستانM )( آن
كسهاT )TM