منحصر به اول شخص و سوم شخص مفرد و سوم شخص
جمع بود. اما در دوران بسيار قديم كه سير الملوك متعلق بدان است وجوهى هم از قبيل
«كرديى» براى دوم شخص مفرد و «كرديمى» براى اول شخص جمع ديده مىشود، مثلا:
بفرموديمى 98/ 4
كرديمى 144/ 6
بوديمى 144/ 7
شكستيمى 144/ 9
نشانديمى ..... كرديمى 156/ 13
كرده بوديمى 207/ 8
بخشيديمى 207/ 19
كرديى 229/ 12
كرده بوديى 229/ 13
رفتيمى 238/ 19
بسيار شايان توجه است كه وجوهى از قبيل «كردمانى» براى اول شخص جمع
در نسخهN يافت
نمىشود در صورتيكه امثال اين وجه را ميتوان بندرت در نسخههاىPCK
ديد (ر. ك. تذكرة الاوليا ج 2 ص 7 و لازار ص 330 453). از طرف ديگر وجوهى از قبيل
«كرديمى» كه بعضى از دستورهاى زبان آنها را نپذيرفتهاند در نسخهN بارها ديده مىشود و اكنون بايد صحيح بودن آنها را مثبوت دانست (ر. ك.
لازار ص 328 451)
2. فعل مضارع شرطى و ماضى كامل شرطى
نمونههاى اين وجوه كه يكى از خصاياى زبان قديم مىباشد (ر. ك. لازار
ص 327- 336 و تذكرة الاوليا ج 2 ص 8) از قرار زير است:
اگر من نيستمى (ديرستى تاP ) (درستىN ) مغزهاى شما كرگسان خوردهاندى 38/ 5
تا آنچه واجب آيدى بفرموديمى 98/ 4
اگر نه آنستى .... 99/ 11
اگر بجاى تو كسى ديگر بودى (بودستىK ) از پنجاه سال باز ملك از دست ايشان بيرون
كردستى 147/ 13