responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : سير الملوك (سياست نامه) نویسنده : خواجه نظام ‌الملک توسي    جلد : 1  صفحه : 289

بودند. چون تبع او بسيار بود آهنگ پادشاه كرد و خواص پادشاه را بر آن داشت تا سخن او بنيكى در مستى‌]921 a[ و هشيارى پيش نصر بن احمد ياد مى‌كنند[1]. ايشان چندان بگفتند و نيابت داشتند كه نصر بن احمد را بديدن او رغبت افتاد. پس محمّد نخشبى را پيش امير خراسان بردند و بدانايى او را بستودند امير خراسان او را خواستارى كرد و عزيز مى‌داشت و او بهر وقت از مقالت خويش در سمع او مى‌افكند و هرچه او بگفتى نزديكان و نديمان كه مذهب او گرفته بودند زه و احسنت زدندى و گفتندى «همچنين است.» و هر روز[2] نصر بن احمد او را نيكوتر مى‌داشت و چنان بد كه بى‌او نشكيفتى. در جمله كار بجايگاهى رسيد كه نصر بن احمد دعوت او را اجابت كرد و محمّد نخشبى چنان مستولى گشت كه وزيرانگيز و وزيرنشان شد و پادشاه آن كردى كه او گفتى.

10- چون كار نخشبى بدين جايگاه رسيد دعوت آشكارا كرد و هم‌مذهبان او نصرت او كردند و مذهب آشكارا كردند و دلير شدند و پادشاه همنشينى سبعيان مى‌كرد. تركان و سران لشكر را خوش نيامد كه پادشاه قرمطى شد و آن روزگار هركه در اين مذهب شدى او را قرمطى خواندندى. پس عالمان و قاضيان شهر و نواحى گرد آمدند و جمله پيش سپاه‌سالار لشكر شدند و گفتند «درياب كه مسلمانى در ماوراء النهر خراب شد و اين مردك نخشبى پادشاه را از راه ببرد و قرمطى كرد و مردمان را بى‌راه كرد و اينك كار او بجايگاهى رسيد كه آشكارا دعوت مى‌كند. بيش از اين خاموش نتوانيم بودن.» سپاه‌سالار گفت «سپاس دارم و شما بازگرديد و ساكن باشيد. ان شاء اللّه خداى تعالى بصلاح باز آورد.» ديگر روز اين معنى با نصر بن احمد بگفت. سودى نداشت. و در ميان‌


[1] - كنندK : كندN

[2] - و هر روزN -:PCK

نام کتاب : سير الملوك (سياست نامه) نویسنده : خواجه نظام ‌الملک توسي    جلد : 1  صفحه : 289
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست