*** 8- و ديگر حديث خسرو و شيرين و فرهاد
سمرى معروف است كه چون خسرو شيرين را چنان دوست گرفت و عنان هوا بدست شيرين داد
همه آن كردى كه او گفتى، لاجرم شيرين دلير گشت و با چون او پادشاهى ميل به فرهاد
كرد.
حكايت
9- بوزرجمهر را پرسيدند «سبب چه بود كه پادشاهى آل ساسان بيران گشت و
تو تدبيرگر آن پادشاه بودى و امروز ترا براى و تدبير و خرد و دانش در همه جهان
همتا نيست؟» گفت «سبب دو چيز: يكى آل ساسان بر كارهاى بزرگ كارداران[1] خرد و نادان گماشتند و ديگر آن كه
دانش را و اهل دانش را دشمن داشتندى، بايد كه[2]
مردان بزرگ و خردمند خريدارى كنند و بكار دارند، و سركار من با زنان و كودكان
افتاد.»
*** و اين هر دو را خرد و دانش نباشد و هرگاه كه كار پادشاهى با زنان
و كودكان افتد بدان كه پادشاهى از آن خانه بخواهد رفت.
الخبر
10- پيغامبر عليه الصلوة و السلام مىگويد «با زنان در كارها تدبير
كنيد اما هرچه ايشان گويند «چنين بايد كرد» بخلاف آن كنيد تا صواب آيد.» و لفظ خبر
اين است «شاوروهنّ و خالفوهنّ.» اگر ايشان تمام عقل بودندى پيغامبر عليه السلام
نفرمودى خلاف راى ايشان رفتن.