responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : سير الملوك (سياست نامه) نویسنده : خواجه نظام ‌الملک توسي    جلد : 1  صفحه : 193

هزار هزار دينار هارون الرشيد را خرج افتاد كه بمردمان داد. پس زبيده گفت «بيت المال بدست تست و جواب آن بقيامت از تو خواهند نه از من. بدانچه در اين حال توفيق يافتى از عهده بعضى بيرون آمدى و هرچه تو دادى مال مسلمانان بود كه بمسلمانان دادى. و چيزى كه من خواهم كرد از مال خويش خواهم كرد از بهر رضاى خداى را و رستگارى قيامت را، چه من دانم كه از اين جهان مى‌بايد رفت و اين همه نعمت و خواسته مى‌بايد گذاشت. بارى چيزى از جهت توشه قيامت را بدان جهان فرستم بدست خويش.»

8- پس چندين بار هزار هزار دينار جواهر و نقره و جامه از خزانه خويش بيرون گرفت و گفت «مى‌بايد كه اين همه در كار خير بخرج شود چنانكه تا قيامت اثر آن و دعاى بخير منقطع نگردد.» پس بفرمود از كوفه تا بمكه و مدينه بهر مرحله‌اى چاهها كنند سرفراخ و از بن تا سر بسنگ و خشت پخته‌]48 a[ و گچ و آهك ريخته برآرند و حوضها و مصنعها كنند همچنين تا حاجيان را در باديه از جهت آب رنجى و تقصيرى نباشد كه هر سال چندين هزار حاجى از بى‌آبى در باديه مى‌مردند. اين همه چاهها بكندند و اين همه حوضها بكردند، هنوز از اين مال بسيارى بماند. بفرمود تا ثغرها و[1] حصارهاى حصين كنند و از جهت غازيان سلاح و اسپ ماديان و نر خرند و چندانى ضيعت و ملك بخرند كه بهر حصارى سال تا سال هزار و دو هزار مرد غازى را بوقتهاى ضرورت نان و علف باشد و اسپان زه مى‌كنند[2].

9- پس از اين مال باقى بر سرحدّ كاشغر و بلور و شنكان‌[3] شهرى با چهار ديوار محكم بكردند و نام او بدخشان‌ 62 نهادند و امروز بر جاى است و آبادان، و حصارى‌


[1] - ثغرها وN : در ثغرهاP : بشهرهاC

[2] - و اسبان زه مى‌كندN : و اسبان رمه ميكنندK : و ايشان ده مى‌كنندP -:C

[3] - شنكان‌N : سكنان‌C : ساكنان‌P -:R

نام کتاب : سير الملوك (سياست نامه) نویسنده : خواجه نظام ‌الملک توسي    جلد : 1  صفحه : 193
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست