1- پادشاهان هميشه اندر خوان نهادن بامدادان تكلّف نيكو كردهاند تا
كسانى كه بخدمت آيند آنجا چيزى خورند و اگر خاص را در حال بدو رغبتى نبود و بوقت
خويش[1] برگ خويش
خورند باكى نباشد اما از نهادن اين خوان بامداد چاره نبود.
2- و سلطان طغرل رحمه اللّه اندر خوان نهادن نيكو و خوردنيهاى الوان
تكلّف تمام فرمودى چنانكه اگر پگاه برنشستى و بتماشا و يا بشكارى رفتى بيست
استروار بار خوردنى با او برفتى تا بصحرا چيزى خوردى، پس چون بصحرا خوردنى خوردندى
چندان بودى كه همه اميران و تركان عجب بماندندى. و خانان تركستان را همه ترتيب ملك
اين است كه خوردنى بر خدمتكاران و در مطبخ فراخ دارند. و در اين حال كه ما بسمرقند
و اوزگند رفتيم 51 شنيديم كه بر زفان فضوليان مىرفت كه
جكليان و ماوراءالنهريان پيوسته مىگفتند كه «ما اندر اين مدت دراز كه سلطان بيامد
و برفت لقمهاى نان بر خوان ايشان بنشكستيم.»