فصل سى و سوم اندر عتاب كردن با بركشيدگان
هنگام خطا و گناه
1- كسانى را كه بركشند و بزرگ گردانند اندر آن روزگارى و رنجى بايد
برد و چون سهوى و خطايى كه ايشان را افتد اگر آشكارا با ايشان عتاب رود
آبروىريختگى حاصل آيد و ببسيار نواخت و نيكويى آن حال باز جاى خويش نرود[1]. اوليتر آن باشد كه چون كسى خطايى
كند در حال اغماض كرده آيد، و پوشيده او را بخوانند و بگويند «چنين و چنين كردى و
ما از بهر آن تا برآورده]47 a[ خويش را فرونياريم و بركشيده خويش را نيفكنيم
از سر آن درگذشتيم. پس از اين خويشتن نگاه دارد و نيز چنين[2]
دليرى نكند، پس اگر جز اين كند از پايگاه و حشم ما بيوفتد و آنگاه آن كرده او بود
نه آن ما.»
حكايت
2- امير المؤمنين را رضى اللّه عنه پرسيدند كه «از مردان مرد كدام
مبارزتراند؟» گفت «آنكه بوقت خشم خويشتن را نگه تواند داشت و كارى نكند كه چون از
خشم بيرون آيد پشيمانى خورد و سودش ندارد.»
[1] - آن حال باز خويش رودN : باز جاء خويش نرودP : ان
بحال خويش بازنشودC