فصل بيست و يكم اندر معنى احوال و روش
رسولان و ترتيب كار ايشان
1- رسولان كه از اطراف مىآيند تا بدر خانه نمىرسند كس را خبر
نمىباشد و اندر آمدن و شدن هيچ كس ايشان را تعهّد نمىكند و چيزى[1] نمىدهند و اين را بر غفلت و خوار
داشتن كارها حمل كنند. بايد كه گماشتگان سرحدها را بگويند تا هركه اندر رسد در حال
و در وقت سوار فرستند و آگاه كنند كه اين كيست كه مىآيد[2]
و با او چند سوار و پياده است]85 b[ و آلت و تجمّلش بچه اندازه است و بچه كار
مىآيد. و معتمدى با ايشان نامزد كنند تا ايشان را بشهرى معروف رساند و آنجا
بسپارد و از آنجا كسى از گماشته ديگر همچنين با ايشان بيايد تا بشهرى و ناحيتى
ديگر و هم بر اين مثال تا بدرگاه. و هر كجا كه برسند از آبادانى فرمان چنان باشد
بگماشتگان و عمّال و مقطعان كه ايشان را بهر منزل نزل دهند و نيكو دارند و بخشنودى
گسيل كنند و چون بازگردند هم بر اين صفت روند كه هرچه با ايشان كنند از نيك و بد
همچنان باشد كه با آن پادشاه كرده باشند[3]
كه ايشان را فرستاده باشد. و پادشاهان