responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : سير الملوك (سياست نامه) نویسنده : خواجه نظام ‌الملک توسي    جلد : 1  صفحه : 116

رفوگر كه اين كيسه را اينجا رفو كرده است.» قاضى خجل شد و رويش زرد گشت و از بيم لرزه بر او افتاد چنانكه نيز سخن نتوانست گفت. محمود گفت «برگيريدش و با او موكّل باشيد و خواهم كه در اين ساعت زر اين مرد بازدهد و الا بفرمايم تا گردنش بزنند و پس بگويم چه مى‌بايد كرد.» قاضى را از پيش سلطان محمود برگرفتند و در نوبت‌خانه بنشاندند و گفتند «زر بده.» قاضى گفت تا وكيل او را بياوردند و نشان بداد. وكيل برفت و دو هزار دينار زر نشاپورى بياورد و بخداوند كيسه تسليم كرد.

19- و ديگر روز سلطان محمود مظالم كرد و خيانت قاضى با بزرگان برملا بگفت و پس بفرمود تا قاضى را بياوردند و سر نگوسار از كنگره درگاه بياويختند. بزرگان شفاعت كردند كه «مردى پير و عالم است» تا بپنجاه هزار دينار خويشتن را بازخريد. بعد از آن فروگرفتندش و اين مال از او بستدند و هرگز او را نيز قضا نفرمودند.

*** 20- و مانند اين حكايت‌هاى پادشاهان بسيار است و اين قدر بدان ياد كرده شد تا خداوند عالم خلّد اللّه ملكه بداند كه پادشاهان در عدل و انصاف چگونه بوده‌اند[1] و چه انديشه‌ها كرده‌اند تا ستم‌رسيدگان را بحق خويش رسانيده‌اند و چه تدبيرها كرده‌اند[2] تا مفسدان را از روى زمين برداشته‌اند كه پادشاه را رأى قوى به از لشكر قوى و الحمد للّه كه خداوند عالم را اين هر دو هست. و اين فصل در معنى جاسوسان است. و معتمدان بايد كه اين كار كنند و چنين مردمان بدست آرند و بهر جانبى و مهمّى مى‌فرستند پيوسته.


[1] - بوده‌اندPC : بودندN

[2] - تا ستم‌رسيدكان را بحق خويش رسانيده‌اند و چه تدبيرها كرده‌اندNP -:C

نام کتاب : سير الملوك (سياست نامه) نویسنده : خواجه نظام ‌الملک توسي    جلد : 1  صفحه : 116
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست