نام کتاب : سياست و مهدويت نویسنده : بهروز لک، غلامرضا جلد : 1 صفحه : 193
مسلط هستيم. اگر شرايط تكنولوژيكى جهانى شدن
در اوايل يا نيمههاى قرن بيستم اتفاق مىافتاد- زمانى كه مدرنيته غربى در اوج
قدرت و اقتدار خود بود و هنوز نقدهاى جدى پسامدرنها بر آن مطرح نشده بود- شايد
اوضاع بسيار تفاوت مىكرد. دستكم تنها ابعاد بحرانزاى سختافزارى جهانى شدن وجود
داشت كه خود مىتوانست با حضور يك نظام معنايى مسلط مثل مدرنيته غربى تا حدى تعديل
و كنترل شود. در واقع، دو بحران روى هم قرار گرفته و هم ديگر را تقويت كرده، به
شدت بحران افزودهاند. بايد توجه داشت كه چون مدعاهاى نظامهاى معنايى، بررسى
نشده، ناگزير درباره آنها داورى هم نمىشود. نظامهاى معنايى واقعيتى خارجى واقع
شده در جهان است؛ يعنى فارغ از درستى يا نادرستى مدرنيته غربى به آن نگاهى جامعه
شناسانه مىافكنيم. در واقع، شايد ما با يك نظام معنايى مخالف يا موافق باشيم، اما
ديدگاه ما شرايط خارجى آن را تغيير نمىدهد. البته نگاه ارزشى و داورى در باره يك
نظام معنايى، در جاى خود ضرورى است.
منجىگرايى و نقش معنابخشى اديان
توجه به مقدمات ذكر شده، ما را به سوى فضايى رهنمون مىشود كه
انسانها در شرايط جهانى شدن به دليل مواجهه با بحرانها و مشكلات پيشاروى خود،
تشنه و نيازمند نجات هستند. شايد بزرگترين بحران پيشاروى انسانها را بتوانيم فرو
ريختن نظام معنايى آنها بدانيم. در چنين شرايطى، انسانها آرامش و اطمينان خويش را
از دست مىدهند و دستخوش بحرانها و اضطرابهاى درونى مىشوند. همه مكاتب به نوعى
درصدد ارائه معنايى براى انسان هستند. همه، انسان را به اصول و آرمانهايى دعوت
مىكنند كه اگر آنها را رعايت كند، سعادتش تأمين خواهد شد. البته هرچند چنين ادعاهايى
وجود دارد، اما اين ادعاها در ميزان تحقق متفاوتاند.
نام کتاب : سياست و مهدويت نویسنده : بهروز لک، غلامرضا جلد : 1 صفحه : 193