نام کتاب : سياست و مهدويت نویسنده : بهروز لک، غلامرضا جلد : 1 صفحه : 124
را فرايندى اجتماعى مىداند كه
در آن قيد و بندهاى جغرافيايى كه بر روابط اجتماعى و فرهنگى سايه
افكنده از بين مىرود و مردم به طور فزايندهاى از كاهش اين قيد و بندها آگاه
مىشوند (همان، ص 12).
جان تاميلنسون نيز با تمركز بر پيچيده شدن ارتباط در عصر جهانى شدن،
آن را با مدرنيته پيوند زده و معتقد است جهانى شدن شبكهاى به سرعت گسترش يابنده و
هميشه متراكم شونده از پيوندهاى متقابل و وابستگىهاى متقابل است كه وجه مشخصه
زندگى اجتماعى مدرن به شمار مىرود (تاميلنسون، 1381).
رابرتسون هم با تأكيد بر آگاهى، جهانى شدن را چنين تعريف مىكند:
مفهوم جهانى شدن به درهم فشرده شدن جهان و هم تراكم آگاهى نسبت به
جهان به عنوان يك كل دلالت دارد (رابرتسون، پيشين: 35).
هرچند اين تعاريف سهگانه از جهانى شدن عمدتا بر يك وضعيت ارتباطى
خاص و فشرده تأكيد داشتند، در نگرشهاى ديگر كه از منظر انتقادى مطرح شدهاند،
جهانى شدن با امريكايى شدن پيوند خورده است. از نظر لاش ويورى جهانى شدن در واقع
جهانى شدن سرمايهدارى پيشرفته است (قراگوزلو، بىتا).
فوكوياما هم كه ادعا مىكند جهانى شدن همان امريكايى شدن است.
مدعى شده كه الگوى امريكا كه مردمان ديگر فرهنگها خود را با آن
همآهنگ مىكنند، مربوط به دو يا سه نسل پيش است؛ زمانى كه سخن از جهانى شدن و
نوگرايى به ميان مىآيد، امريكاى دهه پنجاه و شصت را تداعى مىكنند ... فرهنگى كه
در دهه پنجاه و شصت اشاعه يافت، ايدهآل بود (فوكوياما، 1380).
منتقدان نحله ماركسيست سرمايهدارى غربى نيز در تعريف جهانى شدن
بيشتر بر بعد گسترش سيطره استعمارى و امپرياليستى سرمايهدارى غربى تمركز
كردهاند. آنها با نقد جهانى شدن غربى، آن را موج جديدى در گسترش
نام کتاب : سياست و مهدويت نویسنده : بهروز لک، غلامرضا جلد : 1 صفحه : 124