نام کتاب : سياست چيست؟ نویسنده : اختر شهر، رجبعلى جلد : 1 صفحه : 89
بشر ضرورى است و اقتضاى قهر و غلبه دارد و
اين دو از آثار غضب و ماهيت حيوانى انسان است، پس لازم است در ادارهى امور كشور
به قوانين سياسى لازم الاجرايى كه همگان آن را پذيرفته و در مقابل احكامش منقاد
باشند، متوسل شوند ... هرگاه دولتى به چنين سياستى متوسل نشود، امور آن سروسامان
نمىگيرد و استيلا و سلطهاش به كمال نمىرسد.[1]
او سياست را به دو دستهى سياست عقلى و سياست دينى تقسيم مىكند.
سياست عقلى، يعنى «قوانينى كه از جانب خردمندان و بزرگان دولتى و
قانونگذاران آنها وضع و اجرا شود».[2] سياست
دينى، يعنى «قوانينى كه از جانب خداوند به وسيلهى شارعى واجب و تشريع شود كه هم
براى دنيا و هم براى آخرت مردم مفيد است؛ زيرا هدف خلقت فقط زندگى دنيوى نيست كه
سراسر آن بيهوده و باطل و غايت آن مرگ و نيستى باشد».[3]
پس از نظر ابن خلدون، فايدهى پيروى از سياست دينى، تأمين مصالح دنيوى و اخروى
مردم است. در حالى كه فايدهى سياست عقلى، فقط تأمين مصالح دنيوى است.[4] ابن خلدون نوع سومى از سياست را
مطرح مىكند كه خود معتقد است اين نوع سياست، صرفا به عنوان يك فرضيه و آرمان مطرح
است؛ وى نام اين سياست را «سياست مدنى» مىگذارد كه در جامعهى «مدينهى فاضله»
تحقق مىيابد.
[1] - مقدمه، باب 3، فصل 25، ص 190، به نقل از نصر
اللّه تيرتاشى، انديشههاى اقتصادى ابن خلدون، ص 154.