قراءت كه در اصطلاح قدماى علم حديث"
عرض" ناميده مىشود، عبارت از آن است كه كسى حديث را از روى نوشتهاى كه بدست
دارد بر شيخ صاحب حديث فرو خواند" و شرطه حفظ الشيىء او كون الاصل الصحيح
بيده او يد ثقة فيقول قرأت عليه فاقر به" (وجيزه شيخ بهائى)
قسط
كسد. عود هندى: گياهى است كه بيخ آن را جهت درمان انواع دردهاى معده
و سينه و تنگى نفس و يرقان و به عنوان مدر بكار برند. (تحفه حكيم مؤمن)
قصر
كوتاه كردن نماز به هنگام مسافرت.
نماز قصر نماز مسافر است كه به جاى نمازهاى چهار ركعتى دو ركعت
مىخوانند.
نماز شكسته.
قصيل
آنچه سبز بريده شود از كشت. خويد. بوته جو نارس." بام خانه حرز
هيزم و قصيل و كاه" (ص. 350)
قفيز
به قول ابو حنيفه مراد از قفيز پيمانهاى است كه در زمان حضرت
پيغامبر (ص) بوده و آن هشت رطل است كه چهار من مىشود. ولى به قول ابو يوسف"
قفيز اهل مدينه هشت رطل است و ثلث رطلى" (ص. 276)" قفيز سيصد و شصت گز
يعنى عشر جريب است". (ص. 278)
قميز
شرابى كه از دوغ شير اسب مىسازند و نزد مغولها و تركها بسيار معمول
بوده است.
فضل الله روزبهان در مهماننامه بخار افصلى مشبع درباره فوائد قميز
آورده و هم دلايل حليت آن را از نظر شرعى بتفصيل ياد كرده است. (مهماننامه ص 174
تا 179)
قول
كلمه تركى است به معنى بازو. جناح." بر قول بابر تاختند".
(ص. 58) يعنى به جناح سپاهيان بابر.
قياس
پيدا كردن حكم موضوعى است كه شارع نسبت به آن سكوت كرده از راه
مقايسه با موضوع ديگرى كه شارع حكم آن را بيان داشته است.
قيراط
معادل يك بيستم مثقال:
" هر مثقالى بيست قيراط است". (ص. 240)
قيشلاميشى
قشلاق، زمستانگاه.
" به طرف تركستان رفته آنجا قيشلاميشى نمودند". (ص. 50)