استيفا، استقصا، فروگذار نكردن از چيزى" و هرگاه قسمت كند امام
يا عامل واجب است استيعاب آحاد صنف" (صفحه 258)
استبراء
امتناع از وطى امه تا بىنماز شده و سرشويد يا اينكه يكماه بگذرد
(لغتنامه به نقل از مفاتيح) پاكى رحم كنيزك به يك حيض (شمس اللغات)
اصل
ريشه نسبى انسان." شرط است در قاذف كه مكلف و مختار باشد و اصل
نباشد. پس حد بر صبى و مكره و پدر و مادر و جد و جده نيست" (صفحه 358)
اصل
در اصطلاح علم درايه كلام پيغمبر است يا كلامى كه بدون واسطه از او
روايت مىشود. كتابى را هم كه مشتمل بر روايتهائى باشد كه مؤلف آن بلا واسطه از
پيغمبر شنيده يا از كسى شنيده كه او بلا واسطه از پيغمبر شنيده است در
اصطلاح" اصل" مىگويند. بنابراين در كتاب اصل، نقل از كتاب ديگرى جايز
نيست بلكه مؤلف تنها مسموعات مستقيم خود يا مسموعات كسى را كه او مستقيما از
پيغمبر روايت مىكند گرد مىآورد.
اقطاع
اختصاص دادن ملكى يا منافع آن به كسى." در شريعت عبارت است از
بريده كردن ملك يا خراج از براى كسى، مراد آنكه امام اذن دهد كسى را از اهل
استحقاق كه بخود باز برد ملكى را از املاك ارباب مصالح، يا باز براند بدو غله موضعى
از مواضع خراجى" (صفحه 305)
اقطاع استغلال
" آن است كه اقطاع كند غله زمين خراج را و در زبان فارسى او را
سيورغال گويند" (صفحه 306)
اقطاع تمليك
" آن است كه اقطاع دهد امام ملكى را كه احيا كرده باشد آنرا يا
خريده باشد.
پس آنرا تمليك مقطع له كند با قبول و قبض او" (صفحه 306)
التقاط
" آن است كه بر چيزى مطلع شوند بىقصدى و طلبى" (صفحه 311)
امان
تضمين سلامت افراد كافر توسط افراد مسلمان." جايز است آحاد
مسلمانان را كه امان بدهند يك كافر را يا كافران محصور را همچو ده يا صد، نه امان
اهل ناحيه يا بلده يا قريهاى بزرگ كه آن صلح است و مخصوص به امام است" (صفحه
459) حكومت اسلام امانى را كه توسط افراد مسلمان داده شده باشد بايد محترم شمارد
مگر آنكه توطئه و خيانتى در كار باشد.