فصل چهارم، در بيان سيرت ابو بكر صديق رضى اللّه تعالى عنه در جهاد
با مرتدان:
بدان ايّدك اللّه تعالى كه اول كسى كه با مرتدان مقاتله كرد ابو بكر
صدّيق رضى اللّه عنه بود زيرا كه در زمان حضرت پيغامبر صلى اللّه عليه و سلم چند
نفرى كه مرتد شدند بعضى مقتول گشتند، همچو نفر عكل و عرينه كه راعى پيغامبر را
كشتند و مرتد شدند، و حضرت پيغامبر صلى اللّه عليه و سلم از عقب ايشان كس فرستاد و
آورد و بزجر و عقوبت ايشان را قتل كرد و عرض اسلام بر ايشان نكرد و سه روز موقوف
نداشت. و عبد اللّه بن سعد بن ابىّ سرح كه مرتد شد روز فتح مكه او را امان نداد و
حكم فرمود كه او را هر جا يابند بكشند، و عثمان رضى اللّه عنه او را درخواست كرد و
او مسلمان شد. و هيچ طايفهاى كه ايشان را شوكتى باشد در زمان آن حضرت صلى اللّه
عليه و سلم مرتد نشدند تا سيرت قتال با ايشان معلوم شدى.
و چون حضرت پيغامبر صلى اللّه عليه و سلم وفات فرمود اكثر عرب مرتد
شدند، و ارتداد ايشان انواع بود: بعضى بواسطه منع زكات مرتد گشتند كه مىگفتند ما
زكات بابو بكر نمىدهيم، زيرا كه صلات او سكن ما نيست همچو صلات پيغامبر صلى اللّه
عليه و سلم، و باقى اركان اسلام را قبول مىكردند. و صحابه در عهد صدّيق رضى اللّه
عنه اجماع كردند بر وجوب قتال با ايشان بعد از اختلاف. و صدّيق با ايشان قتال كرد
و هر كه از ايشان عود باسلام كرد توبه او را قبول فرمود، و هركه بر ارتداد اصرار
نمود بعد از قتال با اموال ايشان همان عمل نكرد كه با اموال حربيان. و بعضى ديگر
از مرتدان آن بودند، كه متابعت جماعتى نمودند كه دعوى پيغامبرى مىكردند، همچو قوم
مسيلمه كذّاب كه اهل يمامهاند، و اكثر ايشان باسلام درنيامده بودند و كافر اصلى
بودند همچو قوم طليحة بن خويلد كه بنى اسدند، و همچو قوم سجاح كه زنى بود از موصل
كه دعوى پيغامبرى كرد، و خالد بن وليد بامر صديق رضى اللّه عنه با ايشان مقاتله