كفار باكى نيست كه مصحف با خود همراه برد
گاهى كه ايشان قومى باشند كه وفا بعهد كنند.
و زنانپير بيرون روند در لشكر بزرگ تا اقامت نمايند بعملى كه لايق
ايشان باشد، همچو طبخ و آب آوردن و دواى مجروحان و مريضان كردن. و اما زنانجوان
در خانه ايشان را جاى كردن بهتر است از براى دفع فتنه. و بايد كه زنان جنگ نكنند
كه مبادا استدلال جويند بجنگ كردن ايشان بر ضعف مسلمانان مگر نزد ضرورت، و مستحب
نيست زنان را همراه بردن از جهت مباشرت و خدمت، و اگر لابد باشد بيرون بردن زن
بايد كه كنيزان را برند نه آزادان را. و مقاتله نكند زن مگر به اذن شوهر خود، و نه
بنده مگر به اذن خداوند خود، مگر آن كه هجوم كند دشمن كه از براى ضرورت (زن بىاذن
شوهر و بنده بىاذن خداوند آن هنگام برون مىتواند رفت)[1].
و سزاوار است مسلمانان را كه غدر نكنند و در غنيمت خيانت ننمايند و
مثله نكنند كه گوش و بينى و اعضاى كافران را ببرند، و زن و طفل و پيران بسيار پير
و كوران و بىرفتاران را از كافران نكشند، مگر آنكه يكى از اينها را رأيى در جنگ
باشد، يا آن كه زن پادشاه باشد. و اگر يكى از اينها جنگ كنند او را بكشند. و
همچنين است حكم مجنون كه او را نكشند مگر آنكه قتال كند.
و مكروه است كه ابتدا كند مرد بمقاتله با پدر خود كه او را بكشد. پس
اگر دريابد پدر را در جنگ، امتناع كند از قتل او تا غير او بكشد او را. و اگر قصد
كند پدر قتل او را بحيثيتى كه ممكن نباشد او را دفع او الا بكشتن او، بكشد او را.
اين است كيفيت قتال بمذهب حنفى.
و اما كيفيت قتال با مشركان در مذهب شافعى؛ در «انوار شافعيه» گويد:
گاهى كه امام لشكرى را بفرستد بجنگ كافران بايد كه كسى را برايشان
امير سازد، و امر كند ايشان را بطاعت او، و امير را وصيت كند برعايت لشكر. و سنت
است كه بيعت از ايشان فراگيرد كه فرار نكنند. و مستحب است كه روز پنجشنبه