امام غزالى در «احياء علوم» گويد: حسبت را
پنج درجه است: اول تعريف، ديگر وعظ،[1] ديگر
تعنيف، ديگر مباشرت به ضرب دست، ديگر كشيدن سلاح،[2]
و هيچ اشكال نيست در آن كه اذن امام شرط نيست در آن چهار درجه، و در درجه پنجم نظر
است. زيرا كه زدن و سلاح بيرون آوردن بىاذن امام موجب وقوع فتنه است و سبب جرأت
عوام، و احتمال دارد كه منجر گردد به مفاسد.
اين است سخن غزالى.
و هم در «احياء علوم» گفته كه آداب محتسب پنج امر است:
اول علم به شرايط و آداب احتساب و معرفت معروفات، تا بدان امر كند و منكرات
تا از آن نهى كند، و علم به درجات و مراتب احتساب و آنچه متعلق بدين امر باشد.
دوم ورع، و بايد كه سلطان اختبار كند از حال كسى كه او را محتسب
مىسازد، و از اهل خانه و جيران و ارباب اختلاط او حقيقت تورّع او را تحقيق نمايد،
اگر مجتنب از محرمات و مكروهات و مشتبهات باشد او را به احتساب نصب كند تا در
احقاق حقوق بنابر خوف الهى و حذر از عقاب قيامت بذل مجهود نمايد.
سيوم حسن خلق، و بايد كه سلطان جهت احتساب كسى را نصب كند كه حسن
الخلق باشد. و امام غزالى گفته كه حضرت پيغامبر فرمود صلى اللّه عليه و- سلم: لا
يأمر بالمعروف و لا ينهى عن المنكر الّا رفيق فيما يأمر به، رفيق فيما ينهى عنه،
حليم فيما يأمر به، حليم فيما ينهى عنه، فقيه فيما يأمر به، فقيه فيما ينهى عنه
يعنى امر نكند به معروف و نهى نكند از منكر الّا كسى كه صاحب رفق باشد در آنچه امر
مىكند، و صاحب رفق باشد در چيزى كه نهى از آن مىكند، و صاحب حلم باشد در چيزى كه
امر بدان مىكند، و صاحب حلم باشد در چيزى كه نهى