نام کتاب : سلسله مباحث اسلام، سياست و حكومت نویسنده : مصباح يزدي، محمد تقي جلد : 1 صفحه : 59
مىكنند. اگر يكى از اينها بدون اذن ديگرى
در اموال و متعلقات او تصرف كند مورد اعتراض واقع مىشود. يا مثلا در روابط دو
خانواده كه با هم همسايه هستند اگر يكى از همسايهها بدون اجازه وارد منزل شما شود
و در بعضى از متعلّقات شما تغييراتى بدهد، و لو ضررى هم به شما نخورد، اعتراض مى
كنيد كه چرا بدون اذن وارد خانه ما شدى يا در متعلقات ما تصرف كردى؟ حتى اگر خدمتى
هم به شما انجام داده باشد، شما به خودتان حق مىدهيد، به او اعتراض كنيد. حالا در
سطح بالاتر مثال مىزنم، مثلا در ادارهاى بايد قانونى اجرا بشود كه بخشنامههايش
مشخص است اما هنوز حكم رياست يا مديريت آن واحد ابلاغ نشده است، اگر شخص بيايد و
بگويد من آدم درست و امينى هستم و قانون را هم خوب مىدانم و پشت ميز بنشيند و به
رتق و فتق امور بپردازد هيچكس به او اجازه چنين كارى نمىدهد، حتى اگر همان كسى
باشد كه چندى بعد حكمش ابلاغ مىشود. تا ماداميكه حكمش ابلاغ نشده حق ندارد پشت آن
ميز نشسته و دستور دهد يا كارى انجام دهد. وگرنه مؤاخذه خواهد شد و ممكن است
محاكمه و مجازات شود، حتى اگر خدمت كرده و همان كارهايى را انجام دهد كه بعد از
ابلاغ بايد به انجام برساند.
اين يك اصل پذيرفته شده است كه تا يك مقام صلاحيتدار به كسى اجازه
ندهد، او حتى حق تصرفات مشروع و قانونى را هم ندارد چه رسد به امورى كه خلاف قانون
باشد. با توجه به اين اصل پذيرفته شده در زندگى اجتماعى، به راحتى مىتوان درك كرد
چرا در جامعهاى كه متعلق به خداست و مردم او را به ربوبيت پذيرفتهاند، اگر
نام کتاب : سلسله مباحث اسلام، سياست و حكومت نویسنده : مصباح يزدي، محمد تقي جلد : 1 صفحه : 59