است كه از رسول اكرم صلّى اللّه عليه و اله نقل شده است. البته در آن روايت جامعه اسلامى و جامعه مومنين بصورت يك پيكر واحد تشبيه شده است.

سعدى اين را تعميم داده است و جامعه انسانى را بصورت يك پيكر تصور كرده است. بهر حال اين تشبيه جاى خودش را دارد اما بايد توجه داشته باشيم كه در مقام تشبيه همه چيزهاى مشبه را به مشبه‌به سرايت ندهيم و بالعكس.

وجوه تشابه جامعه و پيكر انسان‌

كار تشبيه اين است كه يك جهت خاص را كه بين دو موجود مشترك و در يكى از آنها شناخته شده‌تر هست، مورد توجه قرار دهد تا در آن يكى كه بقدر كافى شناخته شده نيست با استفاده از تشبيه شناخته بشود. از جمله تشبيهاتى كه در مورد جامعه و فرد مى‌شود، اينست كه پيكر يك انسان داراى سيستمها و جهازهاى مختلفى است و با هم همكارى دارند و در ادامه حيات و رشد انسان شريك هستند.

جامعه هم همينطور است، داراى نهادهاى مختلفى است كه اين نهادها در مؤسسات و سازمانهاى مختلفى تبلور پيدا مى‌كند. بعنوان مثال در بدن جهاز گردش خون وجود دارد، دستگاهى كه خون را در اندام بدن به گردش در مى‌آورد مركزش قلب است، قلب خونهاى ساخته شده را به گردش در مى‌آورد و در نتيجه، خون جريان پيدا مى‌كند تا به مويرگها مى‌رسد و همه سلولها از آن استفاده مى‌كنند. اين دستگاه يك سرى اندامهاى پيوسته و يك سرى اندامهاى وابسته دارد، اندامهاى پيوسته‌اش قلب و عروق است. خونى كه جريان پيدا