responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : سفرنامه گوهر مقصود: خاطرات سياسى و اجتماعى دوره استبداد صغير نویسنده : طهرانى، سيد مصطفى    جلد : 1  صفحه : 60

يا رب به قهر و لطف و جفا و عنايتش‌

كان از ازل سرشته به احوال خوى اوست‌

يا رب به حق سوره و الليل و الضّحى‌

هريك حكايتى است كه از روى [و] موى اوست‌

يا رب به آب ديده خونين‌دلان عشق‌

جارى به دامن از غم و محنت ز جوى اوست‌

يا رب به حق اين دل مجروح چاك‌چاك‌

در بحر خون فتاده كه اين شستشوى اوست‌

گر در ره محبتش از ما قصور رفت‌

ما را به او ببخش كه اين آبروى اوست‌

مخمور اگر زِ ناوك چشمش شهيد شد

خوش باشدش كه دادن جان آرزوى اوست‌

يك‌يك عبارات طبعم را مى‌شنيدم و كلماتش را مى‌پسنديدم و آمين مى‌گفتم. ناگاه دسته‌اى از اكراد، فريادكنان رسيدند و مرا در ميان گرفتند چنان فشارى به من آوردند كه فشار اوّل قبر را به خاطر نهادند، هرچه خواستم از ميان ايشان كنارى روم و گوشه بگيرم، ممكن نشد به همان حالت مرا از حرم مطهر بيرون بردند. با خود گفتم البته اينها فراشان آن حضرتند كه بيش از اين مرا فرصت مزاحمت ندادند. يقين عرايضم را ملخّص خواستند و مرخّصم فرمودند.

[اولين شب اقامت‌]

مغرب بود كه از آن بقعه مباركه بيرون آمدم، در ميان صحن رسيده جناب مشير را ملاقات كردم كه تازه رسيده بودند؛ فرمودند:

«منزل معيّن شده، رفقاى همسفر در منزل غنوده‌اند، شما توقف نماييد، من هم سلامى عرض نموده بيايم به اتفاق برويم منزل.»

نام کتاب : سفرنامه گوهر مقصود: خاطرات سياسى و اجتماعى دوره استبداد صغير نویسنده : طهرانى، سيد مصطفى    جلد : 1  صفحه : 60
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست