نام کتاب : سفرنامه گوهر مقصود: خاطرات سياسى و اجتماعى دوره استبداد صغير نویسنده : طهرانى، سيد مصطفى جلد : 1 صفحه : 373
ضميمه مقدمهاى بر نظامنانه انجمن اتحاديه
اصناف به قلم مؤلف
مژده
اى دل كه مسيحا نفسى مىآيد
كه
ز انفاس خوشش بوى كسى مىآيد
زدهام
فالى و فريادرسى مىآيد
چندى بود كه ما اصناف را آفتاب سعادت در پس سحاب، و كوكب اقبال ما در
برج حجاب، تراكم فتن و سيلاب محن، بنيان وجود ما را خراب [كرده] و دلهاى ستمديده
در نايره اخگر استبداديان كباب بود. روزگارى در كشاكش ظلم و ايامى دچار طغيان
بوديم.
شالوده احوال، ما را به پريشانى خيال دچار داشت. ظلم ظالمين و تعدّى
خائنين، شراره هستى ما را گسيخته داشت، به قسمى كه سارقين در چپاول، امناى ما در
تكاهل، دانايان در تغافل، ارباب بصيرت در تجاهل، طريقه دادوستد مسدود، و كسادى در
تمام بازار موجود، و ثروت مملكت همگى مفقود، و از براى لقمه نانى به جان رسيده
بوديم.
شيرازه امورمان مهمل و امر كسب و معاشمان مختل بود. متاع شرفمان در
بازار سعادت بىمشترى و مشتريان متاعمان، چندى از خائنان كشورى.
چون بنات النعش در هر سو پراكنده و چون مرغ از پى دانه به هر سو
شتابنده شديم، جز سرگشتگى اثرى نديديم و غير از درماندگى ثمرى نيافتيم.
از درگاه حضرت قاضى الحاجات كه محل كفايت مهمات است از در ذريعت و
نام کتاب : سفرنامه گوهر مقصود: خاطرات سياسى و اجتماعى دوره استبداد صغير نویسنده : طهرانى، سيد مصطفى جلد : 1 صفحه : 373