نام کتاب : سفرنامه گوهر مقصود: خاطرات سياسى و اجتماعى دوره استبداد صغير نویسنده : طهرانى، سيد مصطفى جلد : 1 صفحه : 310
زياده از هزار و دويست كرور است و عدد
مسلمانان در چهارصد سال قبل زياده از نه صد كرور بود. امروز عدّه آنها كمتر از
چهارصد كرور است. آنها مردم را به دين خود دعوت نمودند روزبهروز زياد شدند. ما
مردم را در لجه حيض و نفاس نگاه داشته غير از مسأله خمس و زكات چيزى بر آنها القا
نكرديم و از خواب جهل آنها را بيدار ننموديم.
[آمار جمعيت جهان و اديان آنها در پايان قرن 18]
روزبهروز از عدد ما كاسته شد و در عدّه ماها نقصان به هم رسيد. در
قرن گذشته كه نفوس روى كره را سرشمارى نمودند؛ تمام روى زمين سه هزار و يكصد و يك
كرور (3101) بوده و هزار كرور از آنها عيسويان بودهاند كه چهارصد از پروتستان و
سيصد و نودش از كاتوليك و دويست و ده كرورش ارتودكس بوده ولى از مسلمانان چهارصد
كرور، يهود شانزده كرور، بتپرستان و مشركان از هند و چين و غيره نهصد و پانزده
كرور كه سيصد و هشتاد كرور از آن بودايى و دويست [و] هفتاد كرور بودهى و چهل و يك
كرور برهمن مذهبى مىباشند.
اگر به اين طريق كه ما مسلمانان روزبهروز در نقصان و انحطاط هستيم
در قرن ديگر يك نفر از باقى نخواهد ماند و مسلمانى به هم نخواهد رسيد. حضرت احديّت
در كلام شريف خود مىفرمايد: وَ لْتَكُنْ مِنْكُمْ
أُمَّةٌ يَدْعُونَ إِلَى الْخَيْرِ وَ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ يَنْهَوْنَ
عَنِ الْمُنْكَرِ وَ أُولئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ وَ لا تَكُونُوا كَالَّذِينَ
تَفَرَّقُوا وَ اخْتَلَفُوا مِنْ بَعْدِ ما جاءَهُمُ الْبَيِّناتُ وَ أُولئِكَ
لَهُمْ عَذابٌ عَظِيمٌ[1]: «و هر آينه، البته بايد شما مردم از امتى باشيد كه مىخوانند
ديگران را به سوى خوبى و امر مىنمايند به نيكويى و نهى مىكنند از بدى و آنهايند
رستگار شدگان و شما نباشيد از آنچنان كسانى كه تفرقه در ميان خود انداختند و
اختلاف كردند بعد از آنكه آمده بود به آنها بيّنات و آنها اشخاصى هستند [كه]
مهيّا شده
[1] -« و بايد از ميان شما گروهى باشند دعوتگر به خير
كه به نيكى فرمان دهند و از ناشايستى بازدارند و اينان رستگارانند، و همانند كسانى
نباشيد كه پس از آنكه روشنگريها فراراهشان آمد، پراكنده شدند و اختلاف يافتند و
اينان عذابى سهمگين[ در پيش] دارند» آل عمران 3/ 104، 105.
نام کتاب : سفرنامه گوهر مقصود: خاطرات سياسى و اجتماعى دوره استبداد صغير نویسنده : طهرانى، سيد مصطفى جلد : 1 صفحه : 310