responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : سفرنامه گوهر مقصود: خاطرات سياسى و اجتماعى دوره استبداد صغير نویسنده : طهرانى، سيد مصطفى    جلد : 1  صفحه : 287

نمى‌شايد طريق صدساله پيمايد؛ زيرا كه اگر اين طعمه را شكارى و اين صيد را صيّادى بايد؛" ما را هم از اين گليم سهمى و از اين حليم قسمتى است."

به هزار حيله و افسون به مصالحت پرداختند و يكديگر را بيرون كشيدند و طرفين به بستر راحت غنودند. چه خوش گفته آن شاعر عرب:

اذا قعد الرجال عن المساعى‌

فما فضل الرجال على الغوانى‌

مسلم است كه بعد از آنى كه مردان از مساعى جميله روگردان باشند پس چه فضلى است ايشان را با زنان؟

[ايران در چنگال غرب‌]

بارى غرض از بيان اين حكايت آن است: ايران كه چون نامش در نزد اروپاييان برده مى‌شد بر خود مى‌لرزيدند و از شجاعت و شهامت ايشان مى‌ترسيدند، در زمان دولت قاجاريه با خائنان از درباريان و رجال كمتر از نسوان، اروپاييان بناى معاشرت و مجالست گذاردند و به رشوه و تعارف، همه را آبستن نمودند و در تحت نفوذ خود كشيدند.

بدوا به عنوان محبّت و مصادقت، سفارت ساختند و درصدد نفوذ تجارت خود برآمدند، امتيازات خانمان‌سوز و كنترات‌هاى جان‌سوز از دولت گرفتند.

مشتى از سفال دادند، معدن طلايى بردند. مقدارى سگ و خوك و گربه و موش مقوايى آوردند؛ ثروت مملكت را ربودند.

بانك تأسيس كردند، تمام پول ايران را بردند و آنچه پول طلا در مملكت بود، بردند.

يك مشت كاغذ در دست مردم دادند و به پول كاغذى ما را فريفتند.

به اسم قرض و استقراض، لباس زنهاى ما را كه ناموس و عصمت مسلمانان بود، رهن نمودند.

تجار ما را مضاربه كاركن خود نمودند و مستملكات ما را تصاحب كردند. دانايان ما از حادثات روزگار پندى نگرفتند و از واقعات ايام عبرتى نبردند.

حكيم سعدى مى‌گويد: «نيك‌بختان به حكايات و امثال پيشينيان پند گيرند پيش از

نام کتاب : سفرنامه گوهر مقصود: خاطرات سياسى و اجتماعى دوره استبداد صغير نویسنده : طهرانى، سيد مصطفى    جلد : 1  صفحه : 287
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست