responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : سفرنامه گوهر مقصود: خاطرات سياسى و اجتماعى دوره استبداد صغير نویسنده : طهرانى، سيد مصطفى    جلد : 1  صفحه : 225

التجار، فلان الذاكرين و فلان الخائنين حضور به هم رسانيدند. رشته مذاكرات و مباحثات را در ميان آوردند. اسرار خفيه آشكار شد. از هر طرفى سخنى راندند.

يكى از آن اهريمنان از ميان برخاست و قد نامردى بياراست، كه مرا شورى در سر و خيالى در نظر است. وصيّتى از پدرم يادگار و نصيحتى مرا پايدار است و آن اين است كه در عهد سلف، عابدى با هزار شعف، قائم الليل و صائم النهار بود.

به وظايف بندگى و اظهار شرمندگى به روى آتش غفلت آب حكمت مى‌افشاند و در زاويه غارى ناله و زارى و بيقرارى خود را به فلك مى‌رساند.

شيطان به زحمت فراوان خواست عابد را به وسوسه در كمند و به رشته فريب و نيرنگ او را در بند آرد. هرچه به قدم جدّ و جهد دويد به جايى نرسيد. روزى فرياد زد، اعوان و انصارش را در گرد خود جمع نمود.

گفت كه تير دعاى عابد تا پر دلم نشسته و سنگينى عبادتش كمر مرا شكسته، در اين باب شما را فكرى و مرا چاره بايد.

اتباعش در گردش به مدح و ثنايش زبان گشادند و از هر طرف مذاكره نمودند.

يكى گفت: «به خوردن شراب او را اغوا خواهم نمود.»

ديگرى گفت: «به ارتكاب فاحشه، گوى مراد خواهيم ربود.»

يكى از خوردن مال صغير و ديگرى از ظلم بر كبير اظهارى نمود. بعضى از راه خيانت و برخى از تلف كردن مال امانت گفتگو نمودند و بسيارى از طرق ديگر وارد شدند.

[پيروزى از راه تظاهر به دوستى‌]

شيطان ناله كشيد و اين آرا را نپسنديد. طفل صغيرى از شيطان در آن ميان برخاست.

گفت: «اگر اجازه شود من لباس زهد در بر و عمامه تقوا بر سر گذارم، و به روش عابدان و به صورت زاهدان، در صومعه آن عابد وارد گردم و با او مشغول عبادت شوم، شايد به فريب و نيرنگ رشته مراد به چنگ آرم.»

شيطان اين رأى را پسنديد و رويش را بوسيد كه راه اين است، و طريق همين است.

نام کتاب : سفرنامه گوهر مقصود: خاطرات سياسى و اجتماعى دوره استبداد صغير نویسنده : طهرانى، سيد مصطفى    جلد : 1  صفحه : 225
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست