responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : سفرنامه گوهر مقصود: خاطرات سياسى و اجتماعى دوره استبداد صغير نویسنده : طهرانى، سيد مصطفى    جلد : 1  صفحه : 220

كلماتش اعتبارى نشايد. زيرا كه اداى صداق نواميس عصمت و ردّ كابين مستوران عفّت به قانون اين مملكت، عند القوة و الاستطاعة بايد داده شود، ولى چون امروز پدر تاجدار، قرض بيشمار دارد، مطالبه مادر وطن بى‌ثمر خواهد بود. پس اين مريض را معالجه ديگر بايد نمود. اگر اجازه رود كنكاش كرده به چاره‌اش بكوشيم و علاجش را گوييم.»

پدر به ساده‌لوحى خود تصديق نمود و اجازه انجمنى داد. پس در آن حال مستبدان بى‌انصاف مانند اهريمنان كوه قاف، از براى وسوسه اين مردم بى‌انصاف، برگرد يكديگر برآمدند و محفلى آراستند، دارالنّدوه‌اى‌[1] از مخالفين و انجمنى از شياطين تشكيل يافت.

اوّل شيطانى، به سمت رياست برخاست و آن رئيس، ظاهرى چون گل آراسته و باطنى چون مل‌[2] كاسته داشت و به شعبده و نيرنگ شيطان را از تلامذه خويش مى‌پنداشت.

بدين صفت به مسند رياست نشست و به مذاكرات مجعول مشغول گرديد. اوّل گفت:

«اى مردم هيچ مى‌دانيد چه نعمتى بر اين ملّت شامل گرديده و چه رحمتى بر ايشان نازل شده؟ ديگر شما را آن طمطراق با هزار چوب و چماق ميسّر نخواهد بود و ديگر، آن دزدى‌هاى از رعيت و فروختن مملكت را نخواهيد ديد. ساغر[3] عيش شما- كه از خون يتيمان و بيوه‌زنان گلنار بود- خواهد شكست. درشكه‌ها شكسته و پاركها ويران خواهد شد و ديگر «فعّال ما يشاء و آمر بما يريد»[4] نخواهيد بود. مانند ابليس تدليس و تلبيس بايد و آسوده نشستن نشايد.»

پس هريك نطقى كردند و رأيى زدند. يكى از آن ميان برخاست و گفت: «گمان ما آن است كه با هزار غرض و مرض به اطراف مملكت مسافرت نماييم و به فتنه و فساد و مخالفت و عناد مبادرت نماييم و قلوب ملّت را از اين خيال عالى، خالى سازيم تا ديگران به ايشان مساعدت ننمايند بلكه انجام امور آنان را معطّل گذارند.»


[1] - دار النّدوه: بنايى بود كه قصى بن كلاب بن مره هنگامى كه والى مكّه بود آن را بنا كرد تا مردم در آنجا به مشورت در امور پردازند. ابن كلبى مى‌گويد كه اين بنا نخستين بنايى بود كه قريش در مكّه ساخت.« لغت نامه»

[2] - مل: نوعى از امرود[ گلابى‌] بيمزه كه آن را خرمل نيز خوانند. در تداول مردم يزد و شيراز گردن. مل‌mel . لاغر- مل‌mol كوهان گاو نر.« فرهنگ معين»[ گلابى يا خرمالوى از درون گنديده‌]

[3] - اصل: صاغر.

[4] - يعنى:« كارگزار آنچه كه مى‌خواهد و امر كننده به آنچه كه اراده مى‌كند.»

نام کتاب : سفرنامه گوهر مقصود: خاطرات سياسى و اجتماعى دوره استبداد صغير نویسنده : طهرانى، سيد مصطفى    جلد : 1  صفحه : 220
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست