نام کتاب : سفرنامه گوهر مقصود: خاطرات سياسى و اجتماعى دوره استبداد صغير نویسنده : طهرانى، سيد مصطفى جلد : 1 صفحه : 189
را اشتباهى باشد، رفع شود و يا آنكه اگر من
بر خطا رفتهام به طريق حق دلالتم فرماييد و از ضلالت نجاتم دهيد.» عذر آورد،
برخاست و رفت. دو نفر رفقاى او ماندند.
آن طلبه باكمال گفت: «اين شيخ، سالى دوازده تومان و دو خروار جنس از
ديوان موظّف است. مادامى كه آن وظيفه برقرار است به مذهب حق معاودت نخواهد نمود،
زيرا كه تمام وحشت او آن است كه مبادا نقصى در وظيفه او آيد!
خوب بود كه شما مىفرموديد، از شرايط مشروطه يكى آن است كه اربابان،
وظيفه را در سال مضاعف خواهند داد. آن وقت تمام فرمايشات شما را تصديق مىنمود.»
گفتم: «اى برادر! چنين نيست، زيرا آن درجه حماقتى كه من در وجود اين
شيخ مىبينم، اگر روزى يك هزار تومان هم به او بدهند، دست از طريقه كج و معوج خود،
برنخواهد داشت. مثل اين دشمنان حريّت، مثل آن دشمنان شريعت است كه امام- عليه
السلام- درباره ايشان مىفرمايد: «ما را دوستان چندى هست كه اگر بدن او را با
مقراض، تمام، ريزهريزه نمايند دست از دوستى ما برنمىدارند و دشمنان چندى است كه
اگر در تمام عمر، عسل در كام ايشان بريزند، دست از دشمنى ما برنمىدارند.»
اين جاهلان، چنان دشمنان انسانيّت هستند كه هرچه به انگبين علم و
حكمت، كام ايشان را شيرين نمايى مذاق ايشان تلختر گردد، اگرچه با دانايان نشينند
و با حكيمان خلوت گزينند.
حال، اين شيخ اگر هزار سال ديگر، در مدرسه بماند، بر حماقتش خواهد
افزود. نه بر علمش. چنانچه سعدى مىگويد:
سگ
به درياى هفتگانه بشوى
چونكه
ترشد پليدتر باشد
خر
عيسى گرش به مكّه برند
چون
بيايد هنوز خر باشد
آن طلبه باكمال فرمود: «جناب آقا! شما به كلّى از اخلاق اين مردم
مأيوس هستيد. با وجودى كه خداوند، در خميرمايه فطرت ايشان، استعداد قواى چندى خلق
فرموده كه هرگاه در دبستان معرفت، تربيت يابند، قابل هزارگونه فيض خواهند بود.»
گفتم: «بلى چنين است. مقصود من، از فطرت و طبيعت ايشان نيست، بلكه
نام کتاب : سفرنامه گوهر مقصود: خاطرات سياسى و اجتماعى دوره استبداد صغير نویسنده : طهرانى، سيد مصطفى جلد : 1 صفحه : 189