نام کتاب : سفرنامه گوهر مقصود: خاطرات سياسى و اجتماعى دوره استبداد صغير نویسنده : طهرانى، سيد مصطفى جلد : 1 صفحه : 186
«حسبنا كتاب اللّه»[1]
گفتند، «لا حكم الّا للّه»[2] خواندند.
زيرا كه دانستند، بعدها آن دزدىها از رعيّت و فروختن مملكت را نخواهند ديد.
درشكهها شكسته، پاركها ويران خواهد گرديد و ساغر عيششان از خون
يتيمان و بيوهزنان گلنار نخواهد شد.
دزدى مواجب و خوردن تيول، در چاه عقوبتشان، ملول خواهد داشت.
محراب و منبر، ديگر موروث نخواهد بود. موقوفات را به لهويّات صرف
نتوان نمود.
قافله رشوه، به طرف خانه ايشان حركت نخواهد كرد. حكم به غير ما انزل
اللّه[3] نتوان
داد. هركس بميرد، وارث بزرگ او نتوان شد.
ناچار، بينى بر رنين[4] كشيدند و
جامه صبر دريدند. درصدد خرابى اين اساس مقدس و انعدام[5]
اين بناى اقدس برآمدند، كردند، آنچه كردند.
جناب شيخ! اشهدك باللّه، اين كارخانه تقويت ملك و ايمان، تاكنون كدام
حلالى را حرام و كدام حرامى را حلال نموده؟ كدام قانونى را مدوّن داشته كه از
قوانين شرع مقدّس بيرون بوده؟ كدام اصلى از اصول دين را تغيير داده؟ و كدام فرعى
از فروع دين را تبديل نموده؟ كدام دينارى را از ظلم و كدام درهمى را از رشوه
دريافت نموده؟ كدام ناحقى را حق و كدام حقّى را به غير مستحق بخشوده؟ كدام خانه
مظلومى را خراب و كدام بينوايى را در عذاب افكنده؟
مانند ديگران، حقى از حقوق ملّت به اجانب فروخت؟ و يا قطعهاى از
مملكت را به همسايه بخشود؟ و يا مانند ديگران قبرستان مسلمانان را به كافران
واگذار كرد؟ امتياز معادن و بانك و غيره به دشمنان داد؟ بحر خزر را به همسايه
تقديم نمود؟
[يادآورى قراردادهاى خارجى خسارتبار]
جناب شيخ! گويا مىبينم كه عنقريب ماهيان بحر خزر در محكمه محكمه
قاضى
[2] - يعنى:« حكم، فقط حكم خداست.» شعار خوارج هنگام
جنگ با حضرت على( ع). مضمون اين آيه شريفه\i إِنِ الْحُكْمُ إِلَّا
لِلَّهِ\E انعام 6/ 57 و يوسف 12/ 40، 67.