responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : سفرنامه گوهر مقصود: خاطرات سياسى و اجتماعى دوره استبداد صغير نویسنده : طهرانى، سيد مصطفى    جلد : 1  صفحه : 139

من قدرى با او مخاصمه نمودم كه تو اينگونه زوّار حضرت را مى‌زنى بى‌ادبى نيست، من كه غفلتا پشت به حرم نموده‌ام بى‌ادبى است؟

آن مرد هيچ نگفت و گذشت. در عقب تسبيح‌فروش رفتم، او را نيافتم. بعد دست در بغل كردم، ديدم پولم را تماما دزديده‌اند، دانستم كه آن تسبيح‌فروش، با آن مرد همدست شدند، ده تومان مرا بردند. حال مانده‌ام معطّل. ديگر چيز فروختنى ندارم. چگونه عيالم را به وطن ببرم.»

اين بگفت و مانند باران بهارى بگريست. و مردم خراسان به حال او مى‌خنديدند. من از حال آن مرد و تمسخر ايشان به قسمى دلم سوخت كه خوددارى نتوانستم نمايم.

گفتم: «اى بى‌دينان! اين مسلمان كه گرفتار ظلم ظالمان و كيد دزدان بوده باوجودى كه زوّار و غريب و ابن السبيل‌[1] است. چرا به دردش نمى‌رسيد و در عوض آنكه مرحم به جراحتش گذاريد، زخمش مى‌زنيد؟ اين حركات شما در هيچ مذهب ستوده و در هيچ ملّت پسنديده نيست.»

يك نفر دست مرا گرفته به كنارى آورد و گفت: «شما از پى كار خود رويد و الّا به شما هم استهزا خواهند نمود.» ناچار ساكت شدم و پنج هزار به آن غريب بيچاره داده به حرم مطهّر شتافتم. تا مغرب در حرم بودم. نماز مغرب و عشا خوانده بيرون آمدم.

[معرفى علماى خراسان از زبان طلبه ميزبان‌]

و از براى افطار به خانه آن مرد محترم رفتم، ورودم را تحيّت خواند و در نزد خود نشاند. از حالم استفسار فرمود.

گفتم: «اى عزيز مكرّم دست از دلم بردار و مرا به حال خود گذار كه دلم پرخون و ديده‌ام چون جيحون است.» سبب پرسيد، شرح آن روز را معروض داشتم. قدرى تفكر نمود.


[1] - ابن السبيل: رهگذرى كه از وطن خود دور باشد. آيات 188 و 215 سوره بقره ابن السبيل را يكى از مصاديق انفاق بيان فرموده است.

نام کتاب : سفرنامه گوهر مقصود: خاطرات سياسى و اجتماعى دوره استبداد صغير نویسنده : طهرانى، سيد مصطفى    جلد : 1  صفحه : 139
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست