نام کتاب : دين و دولت در انديشه اسلامي نویسنده : سروش، محمد جلد : 1 صفحه : 73
اگر بخواهد كاملا مطابق طرح و نقشه باشد،
بايد ثابت و لا يتغيّر بماند، و هيچ جامعهاى ممكن نيست، چنين باشد ...[1] تزلزل دايمى در طرحها و آرمانها،
خودبهخود، با مسئله ديگرى نيز ارتباط پيدا مىكند، و آن، تغيير قوانين اجتماعى و
حقوقى است كه آنها نيز به اصول ثابتى نمىتوانند متكّى باشند؛ چه اينكه طرفداران
اين نظريه گفتهاند:
در طول تاريخ بشر، اين اصول ثابت و لا يتغير به طور چشمگير و
قانعكننده ديده نمىشود، حتى اصول سادهاى مانند كرامت انسان، وفاى به عهد، اصل
لا ضرر و مالكيت نيز بين اقوام و جوامع مختلف، تعابير و مفاهيم مختلفى دارد و در
طول زمان، اين تعابير با توجه به تغييراتى كه در نهادهايى نظير دوست يا خانواده به
وجود مىآيد، دايما در تغيير است.[2]
نقد و بررسى
نظريه «تضاد تجدّد زندگى با الگوها و قوانين اجتماعى ثابت»، از دو
زاويه قابل تحليل و ارزيابى است: يكى از جنبه «امكان» قوانين ثابت و نوع رابطه آن
با تحولات زندگى، كه از اين بعد، بحث جنبه فرا دينى و معرفت شناسانه دارد. و ديگر
از جنبه «وقوع» اين سازگارى در سيستم قانونگذارى دينى و بهخصوص، دين اسلام، كه
از اين بعد، بحث جنبه دينى و اسلامى داشته و از تطبيق قوانين ثابت با اوضاع متغير،
از ديدگاه اسلام، و در حكومت اسلامى بحث مىشود.
مرزهاى تجدّد و ثبات
از آنجا كه ارزش ايدئولوژى و قانون، به كارآيى عملى آن، قابل انطباق
بر زندگى بودن، و پاسخگويى به نيازهاى بشر است، ازاينرو، شعاع دگرگونى در
نيازمندىهاى