نام کتاب : دين و دولت در انديشه اسلامي نویسنده : سروش، محمد جلد : 1 صفحه : 71
1- حكومت دينى و تجدّد
مىگويند: دين به اقتضاى طبيعت ذاتىاش، قوانينى تغيير ناپذير دارد،
درحالىكه خاصيّت ذاتى جامعه و حكومت، تغيير و تحول است، و مگر ممكن است ثبات و
تغيير، با يكديگر همزيستى و هماهنگى داشته باشند؟ حكومت بايد با توجه به شرايط
گوناگون زندگى بشر، پيش رود و تجدد يابد. و مگر ممكن است چيزى كه ذاتا «ايستا» و
متوقف است، اين كاروان در حال حركت را همراهى كند تا چه رسد به آن كه هادى و راهنماى
آن باشد؟ در اين تنافى و تعارض، يا بايد با صرفنظر از تجدد و توسعه، حكم به توقف
كرد (كه چنين چيزى امكانپذير نيست) و يا بايد دين را پيوسته در معرض اصلاح و تغير
قرار داد، و دعوى جاودانگى قوانين و مقررات را از او گرفت (كه در اين صورت دين
باقى نمىماند).
از سوى ديگر، قانون براى رفع احتياجات جامعه است، و با توجه به
اينكه احتياجات اجتماعى بشر، ثابت و يكنواخت نيست، چگونه ممكن است قوانين
اجتماعى، ثابت و يكنواخت باشد؟
اعتقاد به ناسازگارى دين و تجدد زندگى، و لازمه ديندارى را مبارزه
با تحول دانستن، در فاصله گرفتن بسيارى از روشنفكران جهان از دين، مؤثر بوده است.
نهرو، نخست وزير فقيد هند، عقايد ضد مذهبى داشت و به هيچ دين و مذهبى
معتقد نبود. گفتههاى او نشان مىدهد كه تنفّر او از مذهب، در اثر جنبه دگم و
يكنواختى مذهب است. وى هر چند در اواخر عمر، در عمق جان خويش، احساس يك خلأ
مىكرد، خلأى كه جز نيروى معنوى نمىتواند آنرا پر كند، درعينحالاز نزديك شدن
به مذهب، به خاطر همان حالت جمود كه در مذهب مىديد، وحشت داشت؛ مثلا او در
مصاحبهاى در اواخر عمرش مىگويد:
استفاده از روشهاى معنوى و روحانى، لازم و خوب است و امروز استفاده
از اين وسايل را لازمتر مىشمارم؛ زيرا امروز در برابر خلأ معنوى تمدّن جديد، بيش
از ديروز بايد پاسخهاى معنوى و روحانى بيابيم.
نام کتاب : دين و دولت در انديشه اسلامي نویسنده : سروش، محمد جلد : 1 صفحه : 71